Abstract:
آموزش و یادگیری زبان دوم برای زبان آموزان، بهویژه در دوره های آموزش عالی، نیازمند بهره گیری از رویکردها و راهبردهای آموزشی مناسبی است که بتواند یادگیری را برای زبان آموزان تسهیل کند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه ی تکیه گاه سازی آموزشی و میزان یادگیری زبان فارسی در بین فارسیآموزان است. روش مورد استفاده در این مطالعه از نوع همبستگی و جامعهی آماریِ پژوهش شامل همهی دانشجویان غیرفارسیزبان مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین در سال تحصیلی 92-93 بوده است. بدین منظور، 126 نفر به شیوه ی نمونه گیری نسبی انتخاب شدند که این تعداد به مقیاس تکیه گاه سازی آموزشی پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین تکیه گاه سازی آموزشی و انواع آن (شناختی، فنی، رویه ای، فراشناختی و انگیزشی) با یادگیری زبان فارسی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج رگرسیون گامبهگام نشان داد که تکیه گاه سازی شناختی، فنی، رویه ای، فراشناختی و انگیزشی، به طور مثبت و معناداری یادگیری زبان فارسی را پیش بینیکرده اند. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت توجه به تکیه گاه سازی آموزشی و انواع آن در افزایش یادگیری زبانِ فارسی توسط فارسیآموزان غیرایرانی است.
Teaching and Learning a second language, especially in postgraduate courses requires teachers to use appropriate teaching approaches and strategies since they can facilitate language learning considerably. The present research aims to study the relationship between instructional scaffolding and language learning among a selected group of Persian learners in Persian Language Centre in Qazvin, Iran. The research was conducted in a correlational framework and population included all Persian learners in Persian Language Centre of International Imam Khomeini University in Qazvin in 2013-14., among whom 126 applicants were selected by ratio sampling method. The data were gathered through instructional scaffolding questionnaire and analyzed using Pearson's Correlation Coefficient and Stepwise Regression. Findings showed that there existed a significant positive relationship between instructional scaffolding and its types (cognitive, contextual, procedural, metacognitive and motivational) with Persian learning. In addition, stepwise regression analyses revealed that the cognitive, texture, procedural, metacognitive and motivational scaffolding could significantly and positively predict learning of Persian in applicants. The results indicated that instructional scaffolding and its types would play a crucial role in enhancing Persian learning in non-Persian speakers.
Machine summary:
به بيان ديگر، مدرس در چه زمينه هايي ميتواند دست به تکيه گاه سازي بزند؟ آيا تکيه گاه سازي در همه ي موضوعات کاربرد دارد يا فقط براي موضوعات خاصي ميتوان از آن بهره گرفت ؟ همچنين اين بحث که تکيه گاه سازيهاي يک مدرس تا چه اندازه ميتواند يادگيري يک موضوع و مهارت را براي يادگيرندگان تسهيل نمايد و به آنها کمک کند تا مهارت مورد نظر را به درستي فرا گيرند، از جمله سؤالاتي است که نياز به بررسي دقيق دارد.
نتايج تحليل داده هاي حاصل از بررسي رابطه ي بين تکيه گاه سازي آموزشي و انواع آن با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون به دست آمده است ؛ همان طور که جدول (١) نشان ميدهد، بين تکيه گاه سازي آموزشي و انواع آن (شناختي، فراشناختي، رويه اي، فني و انگيزشي) و ميزان يادگيري زبان فارسي در بين دانشجويان غيرفارسيزبان رابطه ي مثبت و معناداري وجود دارد.
بنابراين ، براساس اين يافته ها ميتوان گفت که هر چه تکيه گاه سازي آموزشي و انواع آن (شناختي، فراشناختي، رويه اي، فني و انگيزشي) بيشتر به کار گرفته شود، ميزان يادگيري زبان فارسي دانشجويان غيرفارسيزبان نيز بيشتر ميشود.
در پايان ، براساس يافته هاي اين پژوهش ميتوان گفت چنانچه مدرسان زبان فارسي از انواع مختلف تکيه گاه سازي آموزشي و فنون آن در آموزش زبان آگاه باشند و از آنها در فرايند آموزش استفاده نمايند، ميتوانند ميزان يادگيري زبان آموزان را افزايش دهند.