Abstract:
یکی از مهمترین عوامل موثر بر یادگیری، محیط کلاس است. معلم باید بتواند یک محیط شاد و خلاق برای یادگیری فراهم نماید. علاقه و توان معلم و دانشآموزان در کلاس، تعاملات رفتاری را موجب میشوند که اساس فرآیندهای یاددهی-یادگیری را به وجود میآورند. البته روابط بین معلم و دانشآموزان، کاملاً تنظیم شده و قابل پیشبینی نیست. ارتباط موثر، یکی از وظایف محوری آموزش موثر است، زیرا دانشآموزان عمدتاً در ارتباط مؤثر با دیگران است که نحوهی تعامل سازنده و مثبتی که در زندگی آیندهی آنان میتواند راهگشا باشد را یادگرفته و مطالب علمی را نیز به صورتی اثربخشتر یاد میگیرند. ارتباط، قلب فرآیندها و فعالیتهای کلاس است. در این نوشته نویسندگان با رویکردی کیفی و از نوع تحلیلی فلسفی و با نگاهی تأملی مفهوم، جایگاه و نقش موثر معلم و فراگیر را در فرایند تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار داده و سپس به تبیین رابطه معلم با فراگیر و برعکس پرداخته و در ادامه مشکلات معلم در برقراری رابطه اثربخش با فراگیران و همچنین مشکلات فراگیر در برقراری رابطه موثر با معلم و دیگران، مورد بحث و بررسی و تحلیل قرار میدهند.
Classroom environment is one of the most prominent learning factors. The teacher should be able to provide a delightful, happy and creative learning environment for the learner. Teacher and learners interest and ability in classroom, causes behavioral interactions and are the basis of learning process. although, this relationship between the teacher and the students and their interactions have not completely organized and also cannot be predicted easily. Effective relations between this two are one of the effective teaching duties. Students can learn creative and positive interactions which will be useful for their future life by having effective relations with the others. Anyway, interaction is the heart of classroom processes and activities. Researchers used qualitative approach and philosophical and analytic method of research in order to come up with the possible problems in the way of effective relation between teacher and learners. They also categorize the problems and suggest some possible solutions.
Machine summary:
بازی بچهها و حركات آنان پیوسته اطلاعاتی راجع به تعاملات دانشآموزان به معلم ارائه میدهد كه معلمان باید نسبت به آن حساس بوده و از این اطلاعات در جهت شناخت بیشتر و برقراری ارتباط اثربخشتر برای رشد بیشتر و بهتر فراگیران استفاده نمایند.
البته این نكته میتواند به عنوان یك نكته مثبت در فرایند تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد اما متاسفانه شكلدهی اقتدار معلم با ترس و اجبار صرفنظر از عوارض منفی دیگر، حداقل زمینهساز رشد افراد نخواهد شد و همین امر باعث شده كه معلم به صورت یكسویه در تمام تصمیمگیریهای مربوط به كلاس شركت كرده و فراگیران را مجبور به پذیرش فعالیتها و رفتارهای مورد نظر خویش نماید.
برای حل اینگونه مشكلات نیز چندین راهحل وجود دارد: 1-برنامهریزان و نظریهپردازان تعلیم و تربیت كشور با طراحی مدلها و نظریهها و برنامهها زمینه را برای رشد افراد فعال و مثبت درون نظام آموزشی مهیا ساخته و مناصب مدیریتی موجود به افراد شایسته درون سیستم واگذار گردد تا از این طریق افراد بیاموزند تنها راه پیشرفت عمل صحیح و درست در كار خود است، 2- حتیالمقدور برنامهریزان این حوزه با طراحی برنامههایی زمینه توجه به كاركنان توانمند و با استعداد را مهیا ساخته و سعی نمایند در امور مختلف از توانایی این معلمان بهره گیرند.
) مشكلاتی را با خود به سر كلاس میآورد كه این معضلات مانعی برای برقراری رابطه موثر و مفید بین فراگیر و معلم و فراگیران است.
” In International Encyclopedia of Teaching and Teacher Education (2nd edition).