Abstract:
در پژوهش پیشِرو، با واکاوی هویت دانش اجتماعی در ایران از حیث روششناختی، این امر آشکار شده است که این دانش دچار پیچیدگی و از جا دررفتگی شده است. از سویی، دانشی که دانشمندان اجتماعی دنبال میکنند با دور افتادن از منشأ یا ریشههای تولید، بازتولید و تثبیت علوم اجتماعی یعنی کشورهای توسعهیافته، فقط به پیامدهایش توجه دارد؛ از سوی دیگر، این دانش دغدغهای ندارد که بخواهد زیرساختسازی و تنظیمات اجتماعی ایران را انجام بدهد؛ زیرا در این صورت، هم باید حمایت نخبگان را داشته باشد و هم باید از حمایت مردم (عامه) برخوردار باشد. امّا، تاکنون هیچیک از این دو را نداشته است. یافتههای این پژوهش متکی بر مبانی منطقی تحقیقات کیفی و براساس رویکرد تفسیری و راهبرد استفهامی و با روش تحلیل محتوای کیفیِ جهتدار با نمونهگیری هدفمند چندگانه، با خوانشِ رتوریکِ متن مصاحبههای انجامشده و نیز پنجاه و پنج اثر علمیِ شش نفر از مشارکتکنندگان تحقیق به دست آمده است.
This research, evaluating social knowledge identity in terms of methodology in Iran, showed that the knowledge suffers from dislocation and complexity. From one hand, the knowledge followed by the social scholars has fallen far from its production, reproduction and fixation roots in developed countries, and the scholars do not observe the processes of the knowledge formation and just regard the consequences or results of the social knowledge. On the other hand, the knowledge is not concerned with conducting social setting and infrastructure in Iran; because this effort needs elites’ support and public interest at the same time and the condition has not fulfilled yet. Data of the research were gathered relied on logical bases of qualitative research, interpretive approach and abductive strategy, and by conducting directed qualitative content analysis through multiple purposive sampling, and rhetorical reading of the performed interviews and also of the 55 works conducted by six participants of the research.
Machine summary:
پس پرسش محوری مقاله این است که وضعیت روششناسی یا شیوهٔ ورود پارادایمی به واقعیت اجتماعی، در جامعهشناسی ایران پس از انقلاب اسلامی چگونه است؟ منطق پارادایمیِ معرفت علمی یا روششناسی روششناسی، دربارهٔ چگونگیِ یافتن و جستجو یا شناساییِ پدیدههایی است که پژوهشگر باور دارد میتواند دربارهٔ آنها شناخت کسب کند یا آگاهی به دست آورد و براساس آن تفسیر و تحلیل یا تبیین یا تغییر و تحول پدیده را ایجاد کند.
اصول روششناسیِ تفسیری هویت علمی, معرّف, مؤلفه روششناسی, تفهمی بودن, درک سیستم معانی مشترک با همدلی و مشارکت در زندگی روزمره و مشاهده تعاملی , ربط ارزشی, جهتگیری نظری یا ارزشی، تفسیری و همدلانه است , کیفیگرایی, استفاده از روشهای کیفی و تأکید بر تأویلی و تفهمی و مشارکتی بودن روشها , دلایل 11 پژوهش, چرخهٔ امیک، در اپوخه قرار دادن، تفهم، درک سازمانیافتگی کنش اجتماعی معنادار اهداف غایی, تعامل همدلانه, تأکید یا تلاش برای همدلی و ایجاد تحول , بازسازی معنا, بازسازی دلالت ترتیبات اجتماعی، دگرگونی ذهن و نه جهان واقعی، آیندهنگری و پیشبینی سیستم معانی , توصیف غنی 12 , توصیفی غنی از واقعیت، بازنمایی، بازتاب زندگی روزمره برای درک و تفهم شرایط و زمینههای کنش روششناسی انتقادی 13 بنیانهای فکریِ پارادایم انتقادی ریشه در دیدگاههای مارکس 14 Interpretative Critical Positivism Methodology Auguste Comte The Covers of Positive Philosophy Emile Durkheim Interpretive Methodology Max Weber Alfred Schütz George Herbert Mead Reasons Thick Description Critical Methodology Karl Marx (1818−1883) و فروید 1 (1856−1939) دارد.