Abstract:
ایده اصلی تفکر نیچه مفهوم ”اراده معطوف به قدرت“ است که به عنوان بدیلی در مقابل تفکر متافیزیکی مطرح میگردد. تفکر نیچه پیامآور تفسیر نوینی از ساحت حیات فردی و اجتماعی انسان در جهان کنونی است. نقد رادیکال نیچه به سنت تفکر متافیزیکیِ تاکنونی این است که این سنت به نیهیلیسم منجر گردیده است. همین نقد در تحلیل آخر زمینههای ظهور معنای تازهای از مفاهیم شناخت و حقیقت را فراهم ساخته است. نیچه با بازگشت به سپهر اندیشه یونان باستان و با عنایت به مفهوم صیرورت و شدن، شناخت را کوبیدن مُهر اراده معطوف به قدرت بر واقعیت میداند و به تبع آن حقیقت نه دیگر چون امری ثابت و مطلق که چونان وجهی تولیدی، متکثر و به مثابه افسانهای سودمند از جهت رفع امورات انسانی و با عملکردی تنظیمی تلقی میگردد. اراده معطوف به قدرت در مقام هنرمند با بازگشت به طبیعت، چیرگی بر خود و با قدرت آفرینشگری خویش بر نیهیلیسم فائق آمده، عناصر سازنده حیات و زندگی را قوام میبخشد و به زندگی آری میگوید. حقیقت در چنین معنایی چیزی جز اراده معطوف به قدرت نیست.
A prominent concept in the philosophy of Friedrich Nietzsche is “will to power” which is proposed as an alternative against metaphysical thinking. Nietzsche’s thought is a new interpretation of the modern human’s social and individual life. Nietzsche criticized metaphysical thinking tradition as it ends up in nihilism. The very criticism in its final analysis has resulted in the emergence of new interpretations of the concepts “knowledge” and “truth”. Nietzsche goes back to the ancient Greek thought and regards knowledge as imposing the will to power upon reality. Truth is not then a fixed absolute idea, but is regarded as a productive, plural entity that can be used as a useful mythology with a regulative function for meeting human needs. Will to power as the artist overcomes nihilism through a return to the nature, self-command and his creativity power and shapes the constitutive elements of life and says yes to it. As to this meaning, truth is not anything but the will to power. Some thinkers like Martin Heidegger believe that Nietzsche intends to go beyond the metaphysics and systematic thinking but brings metaphysics to its zenith with his extreme subjectivism. According to this view, Nietzsche provides a systematic thought with his will to power, eternal return and reassessment of values, and his radical criticisms are true about himself in the first place and ultimately challenge his own ideas.
Machine summary:
غرب شناسی بنیادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دوفصل نامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ پژوهشی)، سال دهم ، شمارة دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٨، ١٦٩-١٩٥ حقیقت و ارادة معطوف به قدرت به منزلۀ هنر بیژن عبدالکریمی * سید علیرضا رضویزاده ** چکیده ایده اصلی تفکر نیچه مفهوم ”اراده معطوف به قدرت “ است که به عنـوان بـدیلی در مقابـل تفکر متافیزیکی مطرح میگردد.
از نظر نیچه حقیقت و ارادة معطوف به قدرت به منزلۀ هنر ١٧٣ کج فهمی اساسی شوپنهاور نسبت به اراده [باور به این که میل ، غریزه و کشـش ، اسـاس اراده اند] خاص خودش میباشد: کـاهش ارزش اراده تـا آنجـا کـه بـه کـج فهمـی اراده می انجامد و نیز نفرت از اراده ؛ تلاش بـرای اینکـه در چشـم پوشـی از اراده ، در وجـود ذهنی بی هدف و بی مقصود در ذهن خالصِ آزاد از اراده یـک ارزش برتـر، ارزشـی بـه منتها درجه برتر، یافت شود.
» (همان ، ص ٧٣) نیچه معتقد است لذت تنها نشانه ای از احساس قدرت کسب شده است : هیچ تلاشی برای لذت در کار نیست اما لذت زمانی فرا می رسد که آنچه برایش تـلاش می شود به دست آید، لذت یک همراهی است ، لذت انگیزه و علت نیست ، هـر نیـروی ١٧٤ غرب شناسی بنیادی، سال دهم ، شمارة دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٨ رانشی اراده قدرت است ، و جز این ، نیروی مادی، پویا یا روانی دیگری در کـار نیسـت .