Abstract:
بریتانیا در اتحادیه اروپا عضوی است که هیچگاه با این سازمان پیوند وثیقی نداشته و حتی در مواردی چارچوبهای اتحادیه اروپا در حوزه مالی و روادید را نپذیرفته است. آخرین نمونه از ناهمدلی بریتانیا با اتحادیه با برگزاری همهپرس جدایی در سال 2016 قابل مشاهده است. جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا، مخالفان و موافقانی را در بین مردم و احزاب سیاسی این کشور به همراه داشته است. در این مقاله، نگارندگان از طریق روش تحلیل ثانویه به گردآوری نظرات توسعه سیاسی و همچنین دیدگاه احزاب اصلی بریتانیا در رابطه با برگزیت پرداختهاند و سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تاثیر نظریات توسعه سیاسی به عنوان متغیر مستقل بر روی رویکرد احزاب نسبت به مسئله برگزیت به عنوان متغیر وابسته پرداختهاند. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه احزاب سیاسی بریتانیا در روند برگزیت بر اساس نظریات توسعه سیاسی است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که با تکیه بر نظریات توسعه سیاسی، تا حدود زیادی میتوان دیدگاه احزاب سیاسی بریتانیا را در حوزه برگزیت تحلیل نمود. برای مثال حزب کارگر با برگزیت موافق است ولی سیر پیش روی آن مخالف توسعه سیاسی است، چرا که به دنبال مواردی مثل اقتصاد دولتی است.
Machine summary:
حاتم زاده و نورعليوند (١٣٩٧) با توجه به اينکه همگرايي و واگرايي در روابط فراآتلانتيک و نقش بريتانيا در اتحاديه اروپا همواره دو متغير مهم تأثيرگذار بر روابط اتحاديه اروپا و ايران بوده است ، مطرح کرده اند که برگزيت و روي کار آمدن ترامپ با ايجاد شکاف بي سابقه در روابط فراآتلانتيک و کسري امنيت در اروپا، اتحاديه اروپا را به سمت کاهش وابستگي راهبردي و دفاع از ارزش ها و منافع خود سوق داده است و اين تحولات حاوي فرصت هاي کم نظيري براي توسعه روابط جمهوري اسلامي ايران با اروپا است .
براي مثال در بين اين شاخصه ها به انتخابات پرداخته ميشود که خود در سه بخش مطرح ميشود، اولين نوع انتخابات براي جابه جايي مناسبات قدرت است ، بدين صورت که ممکن است انتخابات رياست جمهوري يا چيزهايي نظير آن باشد و دوم آنکه انتخابات براي مجلس شورا و وجود قانونگذاري از طريق آن به صورت کاملا جدي مطرح 1 development 2 politics است و در بخش سوم آن که درباره انتخابات حضور گروه هاي مختلف و وجود آزادي عمل براي احزاب نقش مهمي دارد و بعد از بحث انتخابات ، فرد محوري و جلب رضايت مردم اهميت مييابد.
مبحث اصلي مورد نظر در اينجا چارچوب اجتماعي نظريه است و مسائل حزبي انگليس که به صورت کلي درباره دو حزب محافظه کار و کارگر مي توان ملاکهاي اجتماعي را چنين دانست که شاخصه هاي سياست عملي افزايش يابد و طي يک روند به نوسازي سياسي برسد.
در مسئله برگزيت همچون باقي مسائل کمتر از نظريات توسعه سياسي متاثر شده است ؛ چرا که هدف اين حزب براي خروج از اتحاديه ، محقق نمودن اقتصاد دولتي است .