Abstract:
تواناییهای ابوریحان در علوم طبیعی شخصیت تاریخنگار او را تحتالشعاع قرار دادهاست. در میان آثار متعدد وی، الآثار الباقیه و تحقیق ماللهند دو کتابی هستند که با نگاهی نو به تاریخ نگاشته شدهاند. از آنجا که ابوریحان جزء معدود دانشمندان علوم تجربی است که به تاریخنگاری حرفهای پرداخته، تحلیل جنبههای گوناگون تاریخنگاری وی ضروری مینماید. هدف اصلی در این مقاله واکاوی رویکردهای ابوریحان در نگارش تاریخ و بررسی چگونگی روش تاریخنگاری او است. در این بررسی، رویکردهای اجتماعی، تبیینی-انتقادی، و اعتقادی در تاریخنگاری بیرونی، با مطالعه و تحلیل آثار وی، واکاوی شدهاست. ابوریحان، با دوری از سیاستزدگی، جنبههای اجتماعی و فرهنگی تاریخ را به نمایش گذاشتهاست. او با عقلگرایی و تجربهمحوری، تبیین و انتقاد را به تاریخنگاری وارد کردهاست.
Al-Birouni's abilities in natural sciences have also affected his historian character. Among his several works, Al-Athar Al-Bakiyah and Tahkik Ma Li-l-Hind are the two most important books written by new method of historiography. Since Birouni has been one of few scholars of experimental sciences who has seriously practiced historiography, analysis of various aspects of his historiography is necessary. So, the main aim of the present research is to survey Birouni's attitudes to historiography and to show characteristics of his method. In brief, analyzing and investigating Birouni's books, his social, critical-explanatory, and theological approaches to historiography have been studied. Birouni, away from politicizing, has represented the social and cultural aspects of history. In addition, he has introduced critique approach to historiography by his prominence attention to rationality and experience.
Machine summary:
بررسي رويکردهاي متنوع ابوريحان در تـاريخ نگـاري بـا تأکيـد بـر الآثـار الباقيـۀ و ماللهند، همچنين مطالعۀ چگونگي نگرش وي به تاريخ از دريچۀ علوم تجربـي و تـاثير آن علوم بر تاريخ نگاري ابوريحان ، و تأکيد بر رويکردهاي اجتماعي او، مهم ترين وجوه تمايز اين مقاله با پژوهش هاي پيشين است .
بينش تاريخي و روش تاريخ نگاري بيروني به جز کتاب المسامرة في اخبار خوارزم ، با موضوع تـاريخ خـوارزم ، کـه تنهـا بخـش کوتاهي از آن را بيهقي در تاريخ مسعودي ذکر کرده است (نک : ابوالفضل بيهقـي، ٦٣٩)، دو اثر ديگر بيروني، الآثار الباقيۀ و تحقيق ماللهند را ميتوان تاريخ نگاشته دانست .
با وجود آنکه بسياري از محققان ، مانند ناظم ، ماللهند را اثري تاريخي نميدانند (نک : ٦ ,Nazim)، اين کتاب تاريخي فرهنگي، علمـي، اجتماعي، و مذهبي در باب هند است (نک : ٨٦ ,Khan) و يکي از منابع مهم در مطالعـۀ تاريخ هند، به ويژه دربارة شاهان هندوشاهي کابل ، در آن برهۀ زماني محسوب ميشـود (نک : باسورث ، ٥٦؛ ٣٠٨-٣٠٧ ,Wink).
منابع اصلي ابوريحان در دو کتاب الآثار الباقيۀ و ماللهند به چهـار دسـته قابـل تقسـيم هستند: نخست ، مشاهدات عيني مورخ و تحقيقات ميداني؛ دوم ، شنيده ها و بـه عبـارتي، 33 تاريخ شفاهي؛ سوم ، منابع کتبي که شامل کتب آسماني، تواريخ عمومي، خداينامـه هـا، منابع سرياني و عبري در الآثـار الباقيـۀ، و منـابع سانسـکريت در ماللهنـد مـيشـود ؛ و درنهايت ، منابع باستان شناختي، که تنها در يک مورد استفاده شده اسـت (بيرونـي بـراي اثبات وجـود انسـان هـاي عظـيم الجّثـه در اعصـار گذشـته ، خواننـده را بـه توجـه بـه استخوان هاي بزرگي از اجساد درون غارها ارجاع داده .