Abstract:
رویکردهای مختلفی نسبت به نقش علّی اوصاف اخلاقی در تحقق امور فیزیکی و کارکرد این ادعا وجود دارد. برخی همانند جیگون کیم بر این باورند که اوصاف اخلاقی، همچون امور ذهنی از هیچگونه نقش علّی در تحقق امور فیزیکال برخوردار نیستند و همین دلیلی بر وجود اوصاف اخلاقی است. در مقابل، شفر لانداو بر این باور است که اگرچه اوصاف اخلاقی نقش علّی مستقلی نسبت به امور فیزیکی ندارد؛ ولی این امر دلیلی بر عدم وجود این اوصاف نیست و بهطورکلی، وجود یا عدم وجود اوصاف اخلاقی ربطی به نقش علّی داشتن یا نداشتن آنها ندارد. در این نوشتار، میبینیم که شفر لانداو دیدگاه نخست را رد میکند؛ ولی دیدگاه وی نیز رد شده و روشن میشود که اولاً اوصاف اخلاقی از نقش علّی برخوردار هستند و دوم اینکه همین نقش علّی، دلیلی بر برخورداری آن اوصاف از وجودی خارجی است. در این پژوهش، نخست استدلال علّی را به سود ناواقعگرایی اخلاقی تبیین نموده و پاسخ میدهیم و درنهایت، آن استدلال را در اثبات رویکرد کلی واقعگرایی اخلاقی به کار میبریم. دستاورد سخن این است که رویکرد واقعگرایی اخلاقی نسبت به ناواقعگرایی اخلاقی موفقتر است؛ ازاینروی که میتوان آن را تبیین بهتری برای مشاهده خصوصیات اخلاقی تلقّی کرد.
There are different approaches to the causal role of moral attributes in the realization of physical affairs. Some such as Jaegwon Kim believe that ethical features, like mental affairs, do not have any causal role in the realization of physical affairs, and this is the reason for the existence of moral characteristics. In contrast, Shafer Landau believes that although ethical features do not have an independent role in physical affairs, this does not mean the absence of these features. And essentially, the existence or absence of moral attributes is not related to their role or not. In this paper, we observe that Shafer Landau rejects the first view. But Shafer Landau's view is also rejected. It is stated that, firstly, moral attributes have an causal role and, secondly, the causal role is the reason why those attributes are of existence. In this essay, ultimately formulate the causation argument in defense of moral realism, although we do not claim that we have a definite reason.
Machine summary:
مقدمه یکی از استدلالهایی که در تأیید هر یک از دو رویکرد کلی واقعگرایی و ناواقعگرایی اخلاقی در مورد اصل وجود اوصاف اخلاقی ـ صرفنظر از وجود آنها در ذهن یا خارج ـ بهکاررفته است، استدلال از راه امکان یا عدم امکان نقش علّی اوصاف اخلاقی، بر تحقق امور فیزیکی است؛ یعنی امکان یا عدم امکان اینکه اوصافی همچون «خوبی» یا «بدی» یک رفتار اختیاری ـ درصورتیکه از امور غیر فیزیکی به شمار آیند ـ بر تحقق اموری فیزیکی همانند حرکت بهسوی انجام آن رفتار یا میل بهسوی آن تأثیرگذار باشند.
در گستره اخلاق نیز برخی همانند جیگون کیم میپندارند که ویژگیهای اخلاقی نمیتوانند علت برای امور فیزیکی و یا حتا متافیزیکال باشند؛ برای نمونه تصور یک وصف اخلاقی در ذهن، همانند باور به «خوبیِ سخاوت» همراه با «میل من به انجام سخاوت» نمیتواند علت برای امر فیزیکیِ «تحقق رفتار سخاوت در عالم» باشد و همین دلیلی بر نیستی آن وصف اخلاقی ـ چه در ذهن و چه در عالم خارج ـ است.
اینک ـ با گسترش امور ذهنی به گستره اخلاقی ـ اگر دستاورد استدلال جیگون کیم این باشد که «ویژگیهای اخلاقی از نقش علّی برخوردار نبوده و برای همین وجود ندارند»، میتوان پاسخ داد که نمونههایی از باورها و ویژگیهای اخلاقی وجود دارند که آنها نیز، همانند باورها و میلها و تصمیمها میتوانند از نقش علّی در امور فیزیکی برخوردار باشند؛ برای نمونه خیرخواهی و خوب بودن رفتار سیاستمدار ممکن است علت این امر فیزیکال باشد که آن فرد برای بار آینده نیز با رأی مردم انتخاب شود.