Abstract:
معاویه در سال ۴۹ ه. ق مردم را به بیعت با یزید فراخواند عدهای از مردم با شناختی که از او داشتن با او بیعت نکردن و به او گفتن تو برای این کار صالح نیستی و بار دیگر معاویه در سال ۵۶ ه. ق جانشینی یزید را مطرح کرد و از همه مردم برای او بیعت گرفت، بهغیراز چند نفر همانند، عبدالرحمن بن ابی بکر، عبدالله بن عمر، حسین بن علی (ع)، عبدالله بن زبیر. امام حسین (ع)، از بیعت با یزید خودداری کرد و بر این امر اصرار ورزید و در شهر جد بزرگوارش ماند پس از فوت معاویه، یزید و کارگزارانش، امتناع وی را بیش از انکار عبدالله بن عمر، عبدالرحمن ابی بکر و عبدالله بن زبیر و دیگران اهمیت دادند؛ زیرا از قرابت او با رسولالله (ص) و تاثیر این قرابت آگاهی داشتند. امام حسین (ع) نرمش اختیار نکرد و تسلیم نشد و از موضعی که با بصیرت و اطمینان انتخاب کرده بود منحرف نگشت. امام حسین (ع) روز جمعه و بنا به روایتی روز شنبه دهم محرم، نماز صبح را با یاران خود که سیودو سوار و چهل پیاده بودند، خواند و سپس بر اسب خود سوار شد و قرآن را پیش روی خود قرارداد. یاران امام حسین (ع) تا پای جان جنگیدند، بسیاری از یارانش به شهادت رسیدند. و خود آن حضرت توسط شمر و زرعه بن شریک تمیمی مجروح گردید، سپس سنان بن انس نخعی جلو رفت و ابتدا ایشان را با نیزه مورد ضربه قرارداد و سپس از اسب فرود آمد و سر مبارک امام حسین (ع) را از تن جدا کرد.
Mu'awiyah called people to pledge allegiance to Yazid in 49 AH. He proposed and pledged allegiance to him
from all people, except for a few people such as Abdul Rahman Ibn Abi Bakr, Abdullah Ibn Umar, Hussein Ibn
Ali (AS), Abdullah Ibn Zubayr. Hazrat Hussein (AS) refused to pledge allegiance to Yazid and insisted on this
and stayed in the city of his noble ancestor. After the death of Mu'awiyah, Yazid and his agents refused to deny
him more than Abdullah bin Umar, Abdul Rahman Abi Bakr and Abdullah bin Zubayr. And others cared;
Because they were aware of his closeness to the Messenger of God (PBUH) and the effect of this closeness.
Imam Hussein (AS) did not soften and did not give up and did not deviate from the position he had chosen with
insight and confidence. Imam Hussein (AS) on Friday and according to a narration on Saturday the 10th of
Muharram, prayed the morning prayer with his companions who were riding Siudo and forty infantries, and then
mounted his horse and placed the Qur'an in front of him. Imam Hussein's companions fought to the death, many
of his companions were martyred. And that Imam himself was wounded by Shamar and Zareh Ibn Sharik
Tamimi, then Sinan Ibn Anas Nakha'i went forward and first hit him with a spear and then got off his horse and
cut off the blessed head of Hazrat Hussein (AS).
Machine summary:
ابن عمر به ابن زبیر و امام حسین (ع) گفت: تنها به خاطر رضای خدا برگردید و هر چه مردم صلاح دانستند شما هم با ایشان باشید و از مردم جدا نشوید (همان) اما به جای ابن عیاش، ابن عباس را نوشته که شاید تحریف در اسم بوده چون در آن هنگام ابن عباس در مکه بوده؛ زیرا هنگامیکه شیعههای کوفه از فوت معاویه مطلع شدند و همچنین شنیدند که امام حسین (ع) هم رو به مکه به راه افتاده از بیعت کردن با یزید پشیمان شدند و تصمیم گرفتند که امام حسین (ع) را یاری کنند و سپس نامهای را برای او نوشتند و رغبت و اشتیاق خود را در بیعت کردن با او به صورت کتبی اعلام نمودند که تا آن هنگام می توانیم بگوییم که امام حسین (ع) برای رفتن به کوفه اصلاً فکر هم نکرده بود و بعد فرستادگانی از طرف کوفیان نزد ایشان آمدند و دعوت کردند و به او خوش آمد گفتند، امام حسین (ع) خواست از گفته کوفیان تحقیق کند و مسلم ابن عقیل ابن ابی طالب عموزاده خود را به آنجا فرستاد تا حقایق را شخصاً از نزدیک بررسی کند (محمد ابن جریرطبری، الطبقات،5/354) مسلم ابن عقیل راهی کوفه شد و شوق و اشتیاق مردم را از نزدیک دید و نامه ای نوشت به امام حسین (ع)، و در آن قید کرد که همه چیز برای تشریف آوردن تو مهیا و آماده است.