Abstract:
شرط تقارن یا همزمانی بین عناصر مادی و معنوی یک شرط لازم برای تحقق مسئولیتکیفری در خصوص آن دسته از جرایمی است که به هر دو عنصر مادی و معنوی نیاز دارند. در مورد اصل تقارن، غیر از تعریفی مختصر از این اصل که بعضا در کتب حقوق جزای عمومی ارائهگردیده، مطالعاتی گسترده در مورد مبنا و پیامدهای مطلوبی که این اصل میتواند به همراه داشته باشد، انجام نشده است. در حالی که احراز تقارن بین عناصر توسط قاضی دادگاه مساله بسیار مهمی است. با توجه به خلا موجود در خصوص جزئیات اصل تقارن، هدف از این مقاله بررسی بیشتر در مورد این اصل است تا برای نخستین بار به نحو دقیقی مبانی طرح این اصل و پیامدهای مطلوب آن مشخص گردد.
The condition of coincidence between Mens Rea and Actus Reus is a prerequisite for carrying out criminal
responsibility for those offenses that require both material and spiritual elements. On the Principle of
coincidence, except for a brief definition of the principle sometimes presented in the books of public penal law,
no extensive studies have been conducted on the basics and desirable consequences that this principle may have.
However, it is very important for the judge of the court to determine the coincidence between the elements.
Given the lack of research into the details of the principle of coincidence, the purpose of this article is to examine
this principle in order to understand the basics of this principle and its desirable consequences.
Machine summary:
مبانی و پیامدهای اصل تقارن بین عناصر مادی و معنوی در نظام کیفری راضیه صابری دکتری حقوق جزا و جرم شناسی شهید بهشتی، پژوهشگر معاونت حقوقی قوه قضاییه و مدرس دانشگاه آزاد (واحد علوم و تحقیقات تهران) چکیده شرط تقارن یا همزمانی بین عناصر مادی و معنوی یک شرط لازم برای تحقق مسئولیتکیفری در خصوص آن دسته از جرایمی است که به هر دو عنصر مادی و معنوی نیاز دارند.
واژههاي كليدي: تقارن بین عناصر مادی و معنوی، مبانی، پیامدهای مطلوب مقدمه چنانچه مشهود است دو جزء اولیه برای تحقق یافتن جرم و به تبع آن مسئولیت کیفری، عنصر مادی و معنوی میباشد، البته در این خصوص استثنائاتی همچون جرایم بدون تقصیر وجود دارد.
به نظر می رسد، برای این مسأله، یعنی ضرورت تقارن عناصر مادی و معنوی دلایل و مبانی چون عدالت در حقوق کیفری، رعایت کرامت انسانی، نظریه سزا گرایی و مسئولیت مبتنی بر مسئولیت اخلاقی وجود دارد که نگارنده به دنبال دستیابی به آن مبانی در پژوهش موردنظر است.
با وجود تمام آثار مثبتی که کرامتانسانی در حقوق کیفری بر جای گذاشته و بهشکل مختصر مورد اشاره قرار گرفت، آنچه که از حیث ارتباطش با موضوع مقاله حاضر اهمیت بسزایی دارد تأثیر کرامتانسانی بر لزوم عنصر معنوی و تقارن عناصر در تحقق مسئولیتکیفری است.
در حقیقت، پس از طرح عنصر معنوی در تحقق مسئولیت و در راستای احترام به کرامتانسانی، این مسأله نیز به تبع طرح عنصرمعنوی مطرح میگردد که باید در همان زمان تحقق عنصرمادی، عنصر معنوی جرم نیز وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر تقارن بین عنصر مادی و معنوی نیز جهت حفظ کرامتانسانی لازم است.