Abstract:
اگر بخواهیم در طول تاریخ علم اسلامی، نشانههایی از توجه عمیق و اصولی مسلمانان به علم و دانشآموزی را رصد کنیم، به نمونهها و مصادیق متنوع و بسیاری خواهیم رسید که گوناگونی اماکن تدریس و استفاده مدرسان و علمآموزان از هر موقعیت مکانی حتی در ابتداییترین شکل آن، برای تعلیم و تعلم، از جمله آنهاست.آنجا که فضای حاکم بر شهری شیعهنشین همچون حله اجازة نشر و گسترش علوم اهل بیت: را به طور آشکار نمیدهد و سلطه محافل رسمی و دولتی بر آموزش، بهانهای است برای تضییق و اعمال خشونت از طرف حاکمیت، خانههای علما و اتاقهای محدود و امن، بهترین جایگاه تدریس و انتقال معارف اصیل اسلامی به طالبان و حقیقتجویان است. البته مساجد و اماکن مقدس نیز در این عرصه جایگاه ویژهای دارند و مجمع و مقصد مسلمانان برای مقاصد گوناگون از جمله یادگیری علوم دینیاند. حله تا قرن نهم هجری از نظر فعالیتهای علمی و فرهنگی پررونق است و بارقههای بحث و تحقیق علمی در گوشه گوشه آن میدرخشد.
If we want to observe the close and meticulous attention of Muslims to
science and education throughout Islamic scientific history, we will
come across a variety and a great number of examples. One example
is the diversity of educational locations and how teachers and students
would make use of any location, even the most primitive of places for
teaching and learning.
Because the prevailing atmosphere in the Shia-residing city of Hillah
did not openly allow the dissemination of the sciences of the Ahl al-
Bayt (‘a) and the dominance of official and governmental circles over
education was a pretext for restriction and using force, the homes of
scholars and their confined and secure rooms were the best places
for teaching and imparting genuine Islamic teachings to seekers of
truth. Of course, mosques and holy sites had a special status in this
respect. They were the gathering place and destination of Muslims
for various purposes including learning religious sciences. Until
the ninth century AH, Hillah was thriving in terms of scientific and
cultural activities and the sparks of scientific discussion and research
were kindled in every corner of it.
Machine summary:
اصل مقاله عمده حلقههای تدریس و تعلم در شهر حله، عبارت بوده از خانه علما و اماکن زیارتی و مساجد و ما تا پایان قرن نهم هجری، در منابع تاریخی و علمی مربوط به حله سراغ نداریم که به وجود یک مدرسه رسمی و حوزه معمول در این شهر اشاره شده باشد؛ جز مدرسهای به نام «مدرسه زینبیه» که در بعضی یافتهها از آن یاد کردهاند.
کسانی همچون شیخناصر بن احمد بن متوج بحرانی (859ق) و محمد بن ابیجمهور احسائی (898ق) و شیخحسن مشهور به ابن مطوع جروانی احسائی، از جمله شاگردان این عالم بزرگوار بودند که در خانه وی، از او کسب فیض میکردند (بحرانی، 1414ق، ص67؛ حر عاملی، 1962م، ج2، ص21).
3. خانه شیخعلی بن حسن بن علاله حلی (زنده در: 822ق): از فقیهان و مجتهدان حله و از علمایی بود که شیخمحمد بن ابیجمهور احسائی در خانهاش، نزد وی فقه و حدیث آموخت (بحرانی، بیتا، ص182؛ افندی، 1403ق، ج4، ص199).
جلسه درس شیخعلی بن محمد بن عبدالحمید نیلی (زنده در: 800ق): وی یکی از چهرههای شاخص علمی بود که در اواخر قرن هشتم و اوائل قرن نهم در حله میزیسته و دو قرن را درک کرده است.
شیخاحمد بن فهد حلی، کتاب شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام از محقق حلی را در جلسه درس وی بر او خوانده و در نهایت، اجازه روایت آن را از استاد خود دریافتکرده است (افندی، 1403ق، ج4، ص92).
دو اجازه دیگر نیز از ایشان در منابع نقل شده که در مجلس درس برای شاگردان خود نوشته است (همان، 1427ق، ص482؛ طباطبائی، 1416ق، ج2، ص84).