Abstract:
خروج آمریکا از برجام و بازگشت مجدد تحریمهای ایران موضوع روابط اقتصادی ایران با کشورهای همسایه را در هالهای از ابهام قرار داد. باتوجهبه بازگشت تحریمهای نفتی ایران و همزمان جایگاه بااهمیت این نوع از انرژی در سیاستهای اقتصادی ایران و عراق، هدف این مقاله واکاوی روابط دو کشور در دوران تحریمهای پسابرجام حول متغیر نفت است. بهرغم فروپاشی رژیم صدام و راهیابی گروههای شیعی در ساختار قدرت عراق و افزایش نفوذ ایران، متغیر نفت صرفاً زمینهساز همکاری نبوده است و در وضعیت تحریمهای پسابرجام میتواند زمینههای واگرایی دو کشور را نیز مهیا کند. این مقاله با اتکا به روش توصیفی ـ تبیینی به این پرسش پاسخ میدهد که جایگاه نفت در روابط ایران و عراق در دوران احیای تحریمهای پسابرجام چگونه ارزیابی میشود؟ در قالب فرضیه، نویسندگان این مقاله معتقدند که باوجود نقش مهم نفت در ایجاد زمینههایی برای همگرایی و واگرایی میان دو کشور، درنهایت این مؤلفه نقشی ثانوی دارد و میتواند تحتتأثیر منافع امنیتی دو طرف قرار گیرد و کارکرد علّی خود را از دست دهد. یافتههای این مقاله نشان میدهد که باوجود تأثیر نفت در ایجاد برخی بسترهای همکاری مانند میادین نفتی مشترک بین دو کشور، ارائة آموزشهای فنی ـ مهندسی ایران به عراق، انتقال خطوط نفتی عراق به ایران بهمنظور تسهیل صادرات نفت این کشور، و نیز زمینههایی برای رقابت مانند میادین نفتی مشترک، مغفولماندن ایران از جایگاه نفت عراق، افزایش جایگاه نفتی عراق در عرصة بینالمللی در دورة پساصدام، و کاهش قدرت چانهزنی و دیپلماسی نفتی ایران، نفت نمیتواند جایگاه منافع امنیتی موازی دو طرف را بگیرد.
Revival of Iran sanctions after nuclear agreement with great powers (JCPA) have made essential Iran s economic relations with neighbor s and other countries. The main goal of the article is evaluation of Iran- Iraq relations with focus on oil factor, because of Iran s oil sanctions revival and importance of the energy in economic policy of both Iran and Iraq. Despite of Saddam regime collapse and promotion of Shias groups in Iraq power structure and hence Iran s increased penetration in the country, oil factor has not necessarily resulted in cooperation and in some circumstances, it can play disintegrative role specially in sanctions revival era. With descriptive-explanative method, the article seeks to answer the question that how can we evaluate oil position in Iran-Iraq relations during the resumption of post-JCPOA sanctions? As a hypothesis, the article argues in spite of oil important role in bilateral relations of the two countries, this factor have had impressed securities preferences and mostly play secondary role. Findings of the article shows in spite of oil role in creating cooperative context such as common oil fields, Iran technological-engineering educational trains to Iraqis and Iran aids to Iraq to facilitate oil export (with use of pipeline and Hormoz Strait islands) and some competitive factors such as exploitation of common oil fields, global attention to Iraq oil in post-Saddam era and decreased power of Iran oil diplomacy eventually this factor cannot replace two sides parallel securities interests.
Machine summary:
اين مقاله با اتکا به روش توصيفي ـ تبييني به اين پرسش پاسخ مي دهد که جايگاه نفت در روابط ايـران و عراق در دوران احياي تحريم هاي پسابرجام چگونه ارزيابي مي شـود؟ در قالـب فرضـيه ، نويسندگان اين مقاله معتقدند که باوجود نقـش مهـم نفـت در ايجـاد زمينـه هـايي بـراي همگرايي و واگرايي ميان دو کشور، درنهايت اين مؤلفـه نقشـي ثـانوي دارد و مـي توانـد تحت تأثير منافع امنيتي دو طرف قرار گيرد و کارکرد علي خود را از دست دهد.
اين مقاله با اتکا به روش توصيفي ـ تبييني به اين پرسش پاسخ مي دهد که جايگاه نفـت در روابط ايران و عراق در دوران احياي تحريم هاي پسابرجام چگونه ارزيابي مي شـود؟ در قالب فرضيه اين مقاله معتقد است که باوجود نقش مهم نفت در ايجـاد زمينـه هـايي بـراي همگرايي و واگرايي ميان دو کشور، درنهايت ايـن مؤلفـه نقشـي ثـانوي دارد و مـي توانـد تحت تأثير منافع امنيتي دوطرف قرار گيرد و کارکرد علي خود را از دست دهد.
بااين حال ، امر واضح در روابط تهران ـ بغداد حـول نفـع مشترک ناشي از مؤلفۀ نفت گوياست که نفت فرع بر اولويت هاي امنيتي دو کشور اسـت و صرفا ماهيت ابزاري دارد، به همين دليل اين مؤلفه بـه همـان ميـزان کـه مـي توانـد مبنـاي همگرايي دو کشور باشد مي تواند در وضـعيت رفـع چـالش هـاي امنيتـي و فقـدان تهديـد مشترک يا صرفا متوجه بودن تهديد عليه يکي از آن ها، در موقعيتي که آن تهديد براي طرف مقابل فاقد موضوعيت است ، به عاملي براي رقابت گسترده و درنتيجه واگرايي تبديل شود.