Abstract:
چکیده پژوهشهای تجربی اندکی به بررسی این موضوع پرداختهاند که چرا شرکتها داوطلبانه و بدون هیچگونه الزام قانونی، اقدام به افشای اطلاعات مربوط به منابع انسانی خود مینمایند. هدف پژوهش حاضر کاوش محرکهای افشای اطلاعات کارکنان در گزارش سالانه شرکتها بوده و برای دستیابی به این مهم از مدل سهبعدی تئوری ذینفعان اولمن (1985) استفاده شده است. بر این اساس 107 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1392 الی 1397 موردبررسی قرار گرفتند. جهت آزمون فرضیهها از روش رگرسیون چند متغیره با رویکرد دادههای ترکیبی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان میدهد، قدرت ذینفعان بر افشای اطلاعات کارکنان بر اساس تحلیل محتوی با هردو رویکرد شاخص و فراوانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین وضعیت استراتژیک بر افشای اطلاعات کارکنان بر اساس رویکرد شاخص تاثیر مثبت و معناداری دارد اما بر اساس رویکرد فراوانی تاثیر معناداری ندارد و در نهایت عملکرد مالی شرکت بر افشای اطلاعات کارکنان بر اساس هر دو رویکرد شاخص و فراوانی تاثیر معناداری ندارد.
Abstract Few empirical studies have examined why companies voluntarily and without any legal obligation disclose information about their human resources. The purpose of this study is to explore the motivations for disclosure of employee information in the annual report of companies and to achieve this important, the three-dimensional model of Stakeholder Theory Ullman (1985) has been used. Accordingly, 107 companies listed on the Tehran Stock Exchange during the years 1392 to 1397 were examined. To test the hypotheses, multivariate regression method with a combined data approach was used. The results show that the power of stakeholders has a positive and significant effect on the disclosure of employee information based on content analysis with both index and frequency approaches.Also, the strategic situation has a positive and significant effect on employee information disclosure based on the index approach, but does not have a significant effect on the frequency approach, and finally the company's financial performance does not have a significant effect on employee information disclosure based on both index and frequency approaches.
Machine summary:
يک موقعيت استراتژيک فعال وجودداردکه درآن يک شرکت به طورمستقيم برسهامداران اصليخودنظارت ميکندوبه دنبال آن است که رابطه خودراباسهامداران اصلي 1 Madhani ,M,Pankaj 2 Duesing and Matten and Visser 3 Pohl and Tolhurst 4 Mouritsen and Guthrie 5 Pamela Kent and Tamara Zunker 6 Ullmann, A.
هدف اين پژوهش بررسيارتباط بـين سـاختار هيئت مديره ومالکيت شرکت باافشاياختياريشرکت هاي پذيرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران است .
فرضيه ٣:بين عملکردماليشرکت افشايداوطلبانه اطلاعات مربوط به کارکنان شرکت ارتباط مثبت وجوددارد.
55 متغيرهاي پژوهش و نحوه اندازه گيري آن ها متغير وابسته :متغيروابسته دراين پژوهش افشايداوطلبانه اطلاعات مربوط به کارکنان است .
SQit +β6induStry emPtoyee concentrationit+β7Leʋerageit+εit 49 جدول (٥): نتايج آزمون فرضيات برحسب رويکرد شاخص (به تصویر صفحه رجوع شود) باتوجه به نتايج آزمون فرضيات تحقيق برحسب رويکردشاخص که درجدول ٤ارائه شده است ،نتايج آزمون ناهمسانيواريانس در سطح معنيداري٥درصد،براساس آماره والد١(٦٩/٧٨٦)نشان ميدهدکه مدل دارايناهمسانيواريانس ميباشد.
نتايج آزمون فرضيه دوم درسطح معناداري٥درصدنشان ميدهدکه ضريب متغيرحاکميت شرکتي(٠/٠٩٦)معناداراست بنابراين بين حاکميت شرکتي(که معياريبرايسنجش وضعيت استراتژيک کارکنان است )باافشايکارکنان ،رابطه ي مثبت ومعناداريوجوددارددرنتيجه فرضيه دوم تحقيق نيزموردتأييدقرار ميگيرد.
دراين پژوهش به بررسيمحرکهايافشاياطلاعات کارکنان درگزارش سالانه شرکت برمبنايتئوريذينفعان پرداخته شده است .
نتايج آزمون فرضيه دوم براساس رويکردتحليل محتواباتوجه به اينکه ضريب مثبت متغيرحاکميت شرکتيازسطح ٥درصدبالاترميباشد،حاکيازآن است که بين حاکميت شرکتي(وضعيت استراتژيک کارکنان )باافشايداوطلبانه اطلاعات مربوط به کارکنان رابطه معناداريوجودنداردواين فرضيه تأييدنميگردد.
دراين پژوهش برايسنجش عملکردماليسودهرکارمندرابررسيکرديم بنابراين نتايج حاکيازآن است که باافزايش سودهر کارمند،افشايداوطلبانه اطلاعات مربوط به کارکنان شرکت افزايش نمييابد.