Abstract:
با گذار از دانشگاههای نسل اول (آموزش محور) به دانشگاههای نسل سوم (کارآفرین) اهمیت بررسی قابلیت کارآفرینی در راستای پرورش نیروی خلاق و نوآور، تقویت ارتباط با صنعت و تجاری سازی یافتههای علمی و تضمین امنیت شغلی دانش آموختگان دانشگاهی بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. به همین منظور، این پژوهش با هدف بررسی قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی به روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. به منظور گردآوری دادهها از 20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی شاخه علوم انسانی دانشگاه تبریز تا حصول به اشباع نظری استفاده شده است. همچنین، با تاکید بر رویههای نظام مند استراوس و کوربین دادهها در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و گزینشی تحلیل شده و واحدهای معنایی، مقولات اصلی و هسته مرکزی شناسایی شدند. همچنین، اعتبار دادهها از طریق روشهای مقایسه مداوم، کنترل اعضا و کسب اطلاعات دقیق موازی تامین گردیده است. یافتههای به دست آمده نشان میدهد که، واحدهای معنایی به دست آمده از کدگذاری محوری مقولههای اصلی شامل کشف تواناییها و استعدادها، ایجاد ظرفیت شغلی برای خود و دیگران، وجود فاکتورهای حمایتی برای خلق ایده، توانایی خلق ایده و مدیریت ایده استخراج شدند و در نهایت با استفاده از کدگذاری انتخابی هسته مرکزی «عینیت بخشی به ایده» مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین، هسته مرکزی زمینههای ظهور و بروز قابلیت کارآفرینی «تقاضا» و هسته مرکزی پیامدهای قابلیت کارآفرینی «احساس اثربخشی» کشف گردید. در نتیجه میتوان بیان کرد که، عینیت بخشی به ایده به واسطه وجود تقاضای متعدد میتواند احساس اثربخشی را در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی به همراه داشته باشد.
With the transition from first-generation (education-based) universities to third-generation universities (entrepreneurs), the importance of exploring entrepreneurship in order to foster creative and innovative power, strengthen industry linkages, and commercialize scientific findings and ensure the job safety of college graduates has attracted the attention of social scientists. The purpose of this study was to investigate the entrepreneurship potential of graduate students using the grounded theory approach. For data gathering used 20 semi-structured in-depth interviews among graduate students of Tabriz University And By focusing on the systematic procedures of Strauss and Corbin, the data were analyzed in three stages of open, axial and selective coding, and semantic units, core categories, and core were identified. Its validity has also been provided through continuous comparative methods, member control and accurate parallel information acquisition. . The findings show that semantic units derived from the central coding of the main categories include discovering abilities and talents, building capacity for self and others, having supportive factors for idea creation, idea creation ability, and idea management were extracted and finally, by using selective central core coding, the ‘idea objectification” was identified. . Also, the central core of the emerging areas of entrepreneurial “demand” capability and the central core of the entrepreneurial capability implications of “feeling effective” were discovered. As a result, it can be stated that the objectification of the idea by the multiple demand can have a feeling of effectiveness among graduate students.
Machine summary:
مطالعه کيفي قابليت کارآفريني دانشجويان تحصيلت تکميلي علوم انساني دانشگاه تبريز با رويکرد نظريه داده بنياد ١* سعيد سلطاني بهرام ٢ افشار کبيري ٣ مينا جعفري نژاد چکيده با گذار از دانشگاه هاي نسل اول (آموزش محور) به دانشگاه هاي نسل سوم (کارآفرين ) اهميت بررسي قابليت کارآفريني در راستاي پرورش نيروي خلاق و نوآور، تقويت ارتباط با صنعت و تجاري سازي يافته هاي علمي و تضمين امنيت شغلي دانش آموختگان دانشگاهي بيش از پيش مورد توجه انديشمندان علوم اجتماعي قرار گرفته است .
آنها در راس کسب و کارها قرار گرفته ، در جست وجوي فرصت ها بوده و خلاقيت نيز ابزاري براي موفقيت آنها مطال عه کيفي قابليت کارآفريني دانشجييان تحصيلات تکميلي عليم انساني دانشگاه تبريز با رويکرد نظريه داده بنياد 219 تلقي مي شود.
بنابراين به رغم تفاوت در سطح فعاليت هاي کارآفرينانه (تعداد بنگاه ها و نرخ خود اشتغالي ، درآمد) در مورد اين که کارآفريني در ايجاد اشتغال ، رشد و رفاه به طور اساسي اثر گذار است توافق زيادي وجود دارد (عربيون و همکاران ، ۱۳۸۹: ۷۰ به نقل از ٢١٠ :٢٠٠١ ,Ilmakunnas and Kanniainen).
خرده مقولات استخراج شده از اين واحدهاي معنايي شش خرده مقوله شامل درآمدزايي ، فرهنگي - اجتماعي ، شکوفايي استعدادها، کاهش آسيب هاي اجتماعي ، اشتغال زايي و ريسک پذيري هستند که با کدگذاري محوري مورد شناسايي قرار گرفتند و در نهايت مقوله اصلي به دست آمده از پيامدهاي قابليت کارآفريني در ميان دانشجويان تحصيلات تکميلي علوم انساني «احساس اثربخشي » برداشت شده است .