Abstract:
اعتماد یکی از عناصر مهم سرمایه اجتماعی است که رکنی جداییناپذیر از مجموعه ثروت یک ملت است. در امر مشارکت وجود اعتماد ضروری است. هدف این مقاله بررسی رابطه اعتماد عمومی با مشارکت شهروندان است. با فراتر رفتن میزان اعتماد از محدوده خانواده و نظام خویشاوندی به حوزههای گستردهتر در مقیاسهای فرامحلی در قلمروهای روستایی، شهری و ملی، میزان مشارکت نیز در بازتولید و ارتقای اعتماد اجتماعی توسعه یافته در قالب گسترش صداقت، وفاداری، حسن نیت، وظیفهشناسی، وفای به عهد، ثبات در اندیشه و عمل مؤثر خواهد بود. به تعبیری با تقویت اجتماع اخلاقی و تعهد عملی به التزامهای اخلاقی در سطوح میانفردی، بین فرد و نهادها و نیز بین نهادی، فرایند اعتماد اجتماعی در سطوح اعتماد افراد نسبت به یکدیگر و نیز اعتماد اجتماعی نسبت به نهادهای اجتماعی و مأمورانی که متولی و عامل در این نهادها هستند، قوت لازم را کسب خواهد کرد و زمینهساز تعاون و مشارکت اجتماعی خواهد بود. مشارکت همچنین تعامل میان شهروندان و دولتمردان را ثمربخشتر میسازد و سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را ارتقاء میدهد. دخالت شهروندان در اداره امور عمومی پاسخگوئی کارگزاران دولتی را افزایش میدهد و آنها را نسبت به انتظارات مردم پاسخگوتر و حساستر میسازد. از سوی دیگر مشروعیت و پذیرش دولت نیز با مشارکت مردم تحکیم و تثبیت میشود. در این مقاله، با ارائه تعاریفی از اعتماد و بر شمردن ابعاد آن به اهمیت اعتماد در زندگی و جامعه پرداخته میشود. همچنین چگونگی تأثیرگذاری اعتماد بر متغیرهای دیگر بیان شده و تکامل اعتماد و چگونگی تأثیر آن بر مشارکت شهروندان تحلیل شده است.
Machine summary:
در هر جامعه اي خرده نظام اجتماع در ارتباط با ساير خرده نظامهاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي اصليترين منبع و قلمرو روابط و تعاملات اجتماعي توأم با احساسات و عواطفي است که مولد تعهدات متقابل براي وصل کردن کنش گران به همديگر و ايجاد اعتماد، همبستگي، انسجام و محيط گرم ميباشد (عبداللهي و موسوي، بي تا: ١٩٧).
اعتماد در مديريت به قراردادهاي رواني که بين افراد و سازمانها ايجاد شده است ، اشاره ميکند که اين پيمانها مبتني بر پيامهايي است که کارکنان درباره انتظارات سازماني دريافت ميکنند و 3 نيز مبتني بر انتظارات اعمال مطلوب مديريت از طرف کارکنان ميباشد (گباداموسي و ندابا، ٢٠٠٧).
پورتز (١٩٩٨) معتقد است که ويژگيهاي کلان اجتماعي انگيزشي در افراد ايجاد ميکند که عامل مشارکت و توسعه جامعه ميشود؛ بنابراين عدم وجود سرمايه اجتماعي (اعتماد و شبکه پيوندها) در افراد سبب عدم مشارکت آنها در فعاليت هاي اجتماعي ميشود.
توانمند سازي 1 - Gaotri 2 - Rahman 3 -Scott Davidson شکل ١- الگو مشارکتي اسکات ديويد سون (١٩٩٨) (رجوع شود به تصویر صفحه) الگوي مشارکت فعالOECD چهارچوب کاري مشارکت فعال توسط خدمات مديريت عمومي OECD در سال ٢٠٠١ ايجاد شده بود.
جدول ٥- مرور تحقيقات مهمترين يافته هاي مطالعات در زمينه عملکرد مشارکت راهبردي (رجوع شود به تصویر صفحه) 1- Jap & Anderson 2- Kauser & Shaw مدل مفهومي پژوهش ليو، سيلويا و برانک ١، اعتماد بين شخصي را از ديدگاه ديگري مورد توجه قرار داده اند و آنرا معادل ايمان به مردم ٢ در نظر ميگيرند و معتقدند که فرهنگ هاي جوامع مختلف در اين زمينه با هم تفاوت دارند (اميرکافي، ١٣٨٠: ١١-١٥).