Abstract:
منظومههای داستانی یکی از انواع ادبی در گسترة ادبیات فارسی و نظامی بزرگترین الگوی شاعرانِ پس از خود در سرایش مثنوی و مناظره است که شاعران زیادی به تبعیت از او و با شدت و ضعف، راه او را دنبال کردند. از مقلّدانِ کمتر شناخته شدة او خواجه مسعود قمی، صاحب مثنوی شمس و قمر و شاعر گمنام دیگری است که منظومۀ قمر شاه را به تقلیداز او سروده است. هدف این پژوهش آن است که این دو منظومه را از دیدگاه عناصر داستانی، به صورت تطبیقی، بررسی نماید. بدیهی است پژوهش مذکور از جهت بیان میزان قوّت و ضعف و بازشناسی این دو منظومه دارای اهمیت است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش، 3114 بیت نسخة خطی قمرشاه و 2076 بیت مثنوی شمس و قمر از خواجه مسعود قمی را در برمیگیرد. در کل میتوان از پژوهش حاضر چنین نتیجه گرفت: طرح و پیرنگ هر دو منظومه ساده، کلی و ابتدایی و زاویۀ دید، سوم شخص است. رویکرد مثنوی خواجه قمی، بزمی، رزمی و تعلیمی و قمرشاه، بزمی، رزمی و دینی است. رویکرد حماسی در هر دو منظومه، قویتر و موفقتر از بخش غنایی است. منظومة قمرشاه از نظر شخصیتپردازی و صحنهپردازی در چارچوب زمان، مکان و محیط داستان قویتر، اما منظومه شمس و قمر از نظر سرایش و سبک شاعری استوارتر است.
Fictional poems are one of the literary genres in the field of Persian and military literature. One of his lesser-known imitators is Khajeh Massoud Qomi, the owner of Masnavi Shams and Qamar and another anonymous poet who composed the poem Qamar Shah after him. The purpose of this study is to comparatively examine these two systems from the perspective of narrative elements. Obviously, the mentioned research is important and a necessity in order to express the strengths and weaknesses and to recognize these two systems. The research method is analytical and descriptive and it is a library research. The statistical population of the study includes 3114 verses of Qamarshah manuscript and 2076 verses of Masnavi Shams and Qamar by Khajeh Massoud Qomi. In general, it can be concluded from the present study that the design and plot of both simple, general and elementary systems and the angle of view is third person. The approach of Masnavi is Khajeh Qomi, Bazmi, martial and educational and Qamarshah, Bazmi, martial and religious. The epic approach in both systems is stronger and more successful than the lyrical part. Shams and Gamar is stronger in terms of characterization and staging in terms of time, place and environment of the story. Shams and Gamar and Gamarshah is more stable in terms of composition and poetic style.
Machine summary:
داستان شمس و قمر خواجه مسعود دارای ژرفساختی عاشقانه است، جذابیت داستانهای بزمی را ندارد، اما موضوع آن تازه است؛ البته معلوم نیست، مأخذ شاعر در سرودن اثر چیست، شاعر در سرایش این منظومة داستانی و در مقدمه، به نظامی اشاره میکند و این نشاندهندة تقلید خواجه مسعود از منظومه خسرو و شیرین نظامی است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 2.
در هر دو منظومة شمس و قمر و قمرشاه، همة ویژگیهای یک طرح با مختصات ارسطویی (آغاز، وسط و پایان) وجود دارد در منظومه شمس و قمر، نقطه آغاز داستان، دلدادگی و عشق قمر است که حوادث آتی را رقم میزند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} منظومۀ قمرشاه نیز با یک خواب آغاز میشود: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در مثنوی شمس و قمر، زمانی که قمر (دختر) برای دیدنِ شمس به خاور میرود و معشوق را نمییابد بحران آغاز میشود، ناکام به شام برگشته و بیشتر حوادث داستان از اینجا آغاز میشود.
خواجه مسعود در پرداختن به لحن در موقعیت خود، موفق بوده و حق مطلب را ادا کرده است؛ به طور مثال در بخش غنایی، قمر تقاضای وصال خود را با لحنی ملتمسانه بیان میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در بخش حماسی این منظومه نیز شاهد لحن سنگین و پرصلابتی هستیم: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در مقایسه با مثنوی خواجه قمی، منظومه قمرشاه دارای وحدت لحن در کلیت اثر است.