Abstract:
ایرانیان از دیرباز جزء مردمانی بودند که به آسمان ، زیباییها و شگفتی های آن توجه و دقت ویژه داشته اند که سهم شاعران در این میان کم نیست . روشنان فلکی دستمایه تصویرسازی شاعران کهن و بزرگی چون خاقانی،انوری، نظامی، خواجوی کرمانی، منوچهری و دیگران بوده است. در این مقاله برآنیم تا بکاویم آیا شاعران معاصر به آسمان و زیبایی های آن توجه دارند؟آیا نوع نگاه آنان متفاوت است ؟ آیا آفتاب از نگاه شاعران منتقد،معترض و بدبین معاصر با برکت است یا شعله ای است بر خرمن هستی؟ با این وجود به کاربردن اصطلاحات و واژه های نجومی در شعر معاصر به ویژه در شعر نو یکی از جا لب ترین موضوعاتی است که می تواند مورد تحقیق و بررسی قرا ر بگیرد. که در این جستار با آوردن نمونههایی از شعر ملک الشعرای بهار ،دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ، محمد حسین شهریار ، رهی معیری ، پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد ، احمد شاملو ، منوچهر آتشی ، سهراب سپهری ، به آن پرداخته، نوع نگاه ، نوع تصویر و معنی و مفهومی را که در ژرف ساخت این ترکیب ها و تصاویر نهفته است ، به طور تطبیقی مورد تحلیل و بررسی قرار داده ایم.
Machine summary:
(ماهيار، ١٨٣:١٣٨٨) خورشيد در شعر شاعران معاصر جايگاه ويژه اي دارد : کاهش جـان تو من دارم و من مي دانم کــه تــو از دوري خورشــيدچه ها مي بيني (شهريار ١٣٨٢ :٨٧) صداي رحلت شب داد و طلعت خورشيد خــروس دهکــده از صيحهي ســحرگاهي (همان :١٤٩) 15 از راز فــسونکاري شب پرده بر افــــتاد هــر روز کــه خورشــيد جهانتــاب برآمد (همان :٨٨) طبعم از لعل تو آموخــت در افــشاني ها اي رخت چشــمه خورشــيد درخشــاني ها گربـــدين جــلوه به درياچه اشکم تابي چشــم خورشــيد شــود خيره زرفشاني ها (همان :١٠٧) در بيت اول شاعر معشوق خود را با خورشيد مقايسه مي کند و تشبيه مضمر پديد مي آيد و در بيت دوم از طلوع خورشــيد ســخن مي گويد و در بيت ســوم خورشــيد پرده از راز شــب برمي دارد و در بيت چهارم روي معشوق را چون خورشيد درخشان مي پندارد و خورشيد بسان چشمه اي جوشان است که از آن نور مي جوشد و خورشيد پيوسته دست مايه ي شاعر براي آفريدن تصاوير و تعابير مختلف است .