Abstract:
با توجه به اهمیت مسیحیان در روزگار ساسانیان، بررسی وضعیت آنها در آن دوران، به درک بهتر تاریخ مسیحیت و حکومت ساسانی کمک میکند. روزگار خسروپرویز را باید بهعنوانِ یکی از مقاطع مهم تاریخ ساسانی و مسیحیان ایران در نظر داشت. یکی از شخصیتهای مهم مسیحی در زمان خسروپرویز، سبریشوع بود که به مقام پاتریارخی کلیسای نسطوری رسید و نقش سیاسی - مذهبی مهمی را ایفا کرد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سبریشوع با فرمان مستقیم خسروپرویز و بدون رضایت رهبران کلیسای نسطوری در سال 596 م. به مقام پاتریارخی رسید و خسروپرویز در جلب نظر مساعد مسیحیان نسطوری نسبت به خود، تسلط بیشتر بر آنها و مراودات سیاسی خود با امپراتور ماوریکیوس از وی استفاده کرد. همچنین، سبریشوع با حمایت خسروپرویز سعی کرد اختلافات داخلی کلیسا را حل کند و در هنگام آغاز جنگهای خسروپرویز و بیزانس، بهعنوانِ نمایندۀ مسیحیان نسطوری، خسروپرویز و سپاهیان ساسانی را همراهی کرد.
Given the importance of Christians in the Sassanid era, examining their situation at that time will help to better understand the history of Christianity and the Sassanid rule. The time of Khosro Parviz should be considered as one of the important periods in the history of Sassanid and Christian Iran. One of the most important Christian figures in the time of Khosrow Parviz was Sabrisho’, who became the patriarch of the Nestorian Church and played an important political-religious role. The findings of this study show that Sabrisho’ by the direct order of Khosro Parviz and without the consent of the leaders of the Nestorian Church in 596 AD. He became a patriarch, and Khosrow Parviz used him to win the favorable opinion of Nestorian Christians towards him, to gain more control over them, and to have political relations with the emperor Maurice. Sabrisho’ also tried to resolve the internal disputes of the church with the support of Khosro Parviz and accompanied Khosro Parviz and the Sassanid armies as the representative of the Nestorian Christians at the beginning of the Khosro Parviz and Byzantine wars.
Machine summary:
منـابع نسـطوری گزارش های زیادی را دربارٔە سبریشوع ارائه داده اند که در میان آن ها شـرح معجـزات او، روابط نزدیک و مناسب وی با خسـروپرویز، مبـارزٔە او بـا میافیزیـت هـا و درگیـری او بـا گریگوری کشکری ،٢یکی از چهره های بزرگ دیگر نسطوری در آن زمان ، بیشترین بخـش را به خود اختصاص داده است .
از طرف دیگـر، برای ایشوع یهب منطقی نبود که به دنبال خسروپرویز بـرود؛ زیـرا اولاً مشـخص نبـود کـه امپراتوری بیزانس به خسروپرویز کمک کند و ثانیاً ممکن بـود خسـروپرویز بـه هـر علتـی موفق به شکست دادن بهرام چوبین نشود؛ در آن شـرایط ، ایشـوع یهـب مقـام پاتریـارخی و زندگی در سرزمین خود را از دست میداد و ممکن بود این عمل بر رفتار بهرام چـوبین بـا نسطوریان نیز تأثیر منفی بگذارد.
Ishoʿ ۀahb گزارشی سریانی به نام تاریخ سبریشوع ١ وجـود دارد و رویدادنامـۀ سـیعرت ٢ نیـز بـا استفاده از این اثر و منابع دیگر گزارش مفصلی را از زنـدگی سبریشـوع ارائـه داده اسـت [١٨٩ .
برخی از منابع نسطوری گزارش هـایی از کمک معنوی سبریشوع به خسروپرویز در جنگ های وی با بهرام چوبین و بسطام ، دایـی خسروپرویز دارند که نشان میدهد وی پیش از رسیدن به مقام پاتریارخی با خسـروپرویز و همسر مسیحی وی، شیرین ، در ارتباط بوده است .
این موضوع نشان میدهد که امپراتور ماوریکیوس نیز بـا دیـدی سیاسی سعی در نزدیک کردن خود به پاتریارخ کلیسای نسطوری و استفاده از او به عنوانِ واسطه ای در روابط خود با خسروپرویز بود.
The Chronicle of Seert: Christian Historical Imagination in Late Antique Iraq, Oxford Universit ۀ Press.