Abstract:
امروزه پیشرفت و توسعه سازمانها در رقابت و بقا مستلزم سرمایههای انسانی است. بنابراین جهت حفظ، نگهداری و بالندگی چنین سرمایهای، مسیر شغلی نقش مهمی دارد؛ این مسیر بیانگر یک سری پستهای متوالی در شغل یا سازمان است و بر مبنای علقهها، شایستگی و ارزشهای فرد و تغییرات محیط کاری شکل میگیرد. در این راستا هدف این پژوهش، حاضر شناسایی مؤلفهها، شاخصها و اولویتبندی آن در مسیر شغلی است. برای این شناسایی ابتدا از روش دلفی با کمک 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی بهره بردهایم. آنگاه در اجرای بازآزمایی متغیرها، تمامی مسئولین و مدیران حوزه سرمایه انسانی سازمان مورد مطالعه در سطح استان تهران با روش هدفمند به تعداد 141 نفر از طریق رابطه کوکران انتخاب و متغیرها نیز در سطح روایی و پایایی ( 984/0) مورد تأیید قرار گرفتند. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی با رویکرد قیاسی و با ابزار پرسشنامه انجام شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد، که مؤلفههای 23 گانه و 55 شاخص بهطور مستقیم و غیر مستقیم بر مسیر شغلی اثر گذارند.
Today, the development of organizations in competition and survival requires human capital. Therefore, the career path plays an important role in maintaining, maintaining and growing such capital; this path indicates a series of successive positions in the job or organization and is formed based on the interests, competencies and values of the individual and changes in the work environment. In this regard, the aim of this study is to identify its components, indicators and priorities in the career path. To identify this, we first used the Delphi method with the help of 20 academic and organizational experts. Then, in the re-examination of variables, all officials and managers in the field of human capital of the organization studied in Tehran province with a targeted method were selected by 141 people through Cochran's relationship and the variables were confirmed at the level of validity and reliability (0.984). The descriptive-survey research method was performed with a deductive approach and a questionnaire tool. The results show that the 23 components and 55 indicators directly and indirectly affect the career path.
Machine summary:
به باور بسياري از نظريه پردازان اين حوزه ، اگر مديران قادر به تشخيص اهميت مسير شغلي نباشند، به ناچار قادر به مديريت آن نيز نخواهند بود؛ بر اين اساس شناخت مسير شغلي به عنوان يک ابزار توسعه انساني مي تواند از نظر - ايجاد مسيرهاي پيشرفت شغلي متنوع ، فراهم نمودن الزامات مسير شغلي براي انتقال به شغل ها و سازمان هاي ديگر، کمک به فرد در انطباق با بازار کار از طريق شناخت جنبه هاي مسير پيشرفت (مهارت فني خاص )، ارزشمند نمودن فرد در مسير ترقي (انگيزشي )، ايجاد تحرک بين نقش ها، سازمان ها و مشاغل ، توجه به مشاغل نوظهور و کمک به درک آرزوهاي مسير شغلي فرد - مهم باشد(براون و وند، ٢٠١٨).
بدين جهت در سازمان مورد مطالعه نيز، اگر کارکنان نسبت به مسير شغلي خود دچار ابهام و سردرگمي باشند، در بلندمدت مي تواند خسارات جبران ناپذيري نظير: کم تعهدي و وفادراي ، کم اعتمادي به روند پيشرفت شغلي ، نارضايتي کارکنان از نحوه انتصابات ، اشکال در فرآيند ارزشيابي و انتصابات ، منطبق نبودن تحصيلات و تخصص بخش زيادي از کارکنان با مشاغل واگذار شده ، معيوب بودن فرايند چرخه و ارتقاء شغلي ، نبود تعادل بين ورود و خروج منابع انساني ، نارضايتي از مشارکت نکردن کارکنان در انتخاب مسير شغلي ، اميد نداشتن کارکنان جديد خلاق و با استعداد به نقش آفريني در چرخه ي مديريتي سازمان را، به همراه داشته باشد(مصاحبه با تعدادي از مديران و کارکنان ، ١٣٩٨/٩/٢٥).
1 Arthur & etal 2 Bourch 3 Forsyth 4 Herr 5 Hemfrs 6 Rounds & Jin 7 Grnrose & Bacsili 8 Peiperl & Baruch با توجه به انواع مسيرهاي شغلي گفته شده ، واژه کارراهه ١ يا مسير شغلي ٢ معاني زيادي دارد و در کاربرد عمومي ميتواند به معني پيشرفت يک حرفه و شغل يا ثبات و پايداري در طول زمان باشد(غريب ، ١٣٩٢).