Abstract:
یکی از عوامل تحکیم روابط اجتماعی و خانوادگی، هدایا هستند. هدیه دادن عاملی در تبدیل کدورتها و دشمنیها به محبت و دوستی و عملکردی است که در همۀ فرهنگها، فعلی ارزشی و مورد ستایش است. یکی از مواردی که هدیه دادن معمول است و موجب ازدیاد علاقه و محبت میشود، زن و شوهرند که به مناسبتهای مختلف همانند جشن تولد، سالگرد ازدواج و غیره به یکدیگر هدیه میدهند. اما به دلایل مختلف ممکن است رابطۀ آنها تغییر کنه و محبت بین آنها به کدورت تبدیل شود. در این موقعیت یکی از واکنشها بین آنها، بازپس گرفتن هدایاست. محل بحث این نوشتار، جواز یا عدم جواز پس گرفتن هدایا از جانب همسران از نظر فقه و حقوق است. در این مقاله با استناد به روایات در این زمینه و رفع تعارض بین آنها و همچنین بررسی اقوال فقها بهدست آمد که ظاهراً در این مسئله، حکم عدم رجوع هبه است.
One of the factors that strengthens the social and family relationships is the gift. Gifting turns the animosities and enmities into affection and love. It is admired as a valuable performance and act in all cultures. A common instance is the wife and husband’s giving the gift to each other in different occasions like birthday anniversary, marriage anniversary, etc. that increases their affection and love to each other. However, their lovely relations may turn into indignation for different reasons. One of their reactions in this situation is to take back their gifts. The present text aims at studying the lawfulness or unlawfulness of taking back the gifts by the spouses from jurisprudential and legal perspectives. The present article, relying on the related Islamic traditions in this respect, removing the conflict between them, as well as the reviewing of the jurists’ words it is found apparently that the ruling in this matter is that the gift should not be revoked.
Machine summary:
مسئلۀ مورد بحث اين است که در فرض اينکه هدايايي بين همسران رد و بدل شود، ولـي به دلايلي رابطۀ آنها از مهر و محبت به کدورت و دشـمني تبـديل شـود، کـه در ايـن حالـت هيچ کدام از آنها خيرخواه ديگري نيست و حتي ضرر و خسارت به طرف مقابـل را خواسـتار است ، تا جايي که حاضر به استرداد هداياي اعطايي بـه او خواهـد شـد؛ در ايـن موقعيـت بـا فرض مالک شدن گيرندٔە هديـه و گـاهي تصـرف او در مـال موهوبـه و از طرفـي پشـيماني اهداکننده و قصد بازپس گرفتن آن ، جاي اين سؤال است که آيا واهـب حـق رجـوع دارد يـا وجهي در حق مطالبه و رجوع او در کار نيست .
بعضي فقها در عدم جواز رجوع ، ذيرحم را به طور مطلق آورده انـد؛ مثـل ابن زهره در غنيه که بعد از تقسيم هبه به لازم و جايز و بيـان مـوارد عـدم رجـوع در هبـه آورده است : «اول ؛ هبه از بين رفته باشد يا با چيز ديگري تعويض شده باشد [بخشيدن هبـه به شرط عوض ] و يا اينکه براي خويشاوندان باشد» (جماعۀ من الأرکان و عدٔە من الأعيان ، ١٤٠٤ق : ٥٤١) که در عبارت وي عنوان «ذيرحم » به طور مطلق ذکر شده است .
درحالي که قـائلان بـه جـواز رجوع هبۀ زوجين مثل صاحب شرائع و بسياري از فقها به همين حديث استناد کرده و مراد از صدقه را در فرض عدم قصد قربت ، هبه دانسته اند و در نتيجه حکم به جـواز رجـوع در چنين اعطايي بين زن و شوهر داده اند.