Abstract:
بست نشینی در برخی مکان های مذهبی و دارای قداست از نظر مردم، یکی از راههای حفظ امنیت فردی بوده که کسانی به آن متوسل می شدهاند. منابع دوره صفویه به روشنی اطلاعات بایسته ای از مرسوم بودن بست نشینی و چگونگی آن یا اماکن بست به دست نمی دهند، اما براساس همان اخبار اندک و گزارشهایی که سفرنامه نویسان اروپایی ارائه کرده اند دریافت میشود که در این دوره اگرچه نه به گستردگی دوره قاجاریه، مکان هایی به عنوان بست معروف بوده و کسانی در آنها بست نشسته اند. در این مقاله، به روش توصیفی- تحلیلی، پدیده بست نشینی در دوره صفویه بررسی شده و مکانها و تأسیساتی که بست بوده و نمونه هایی از بست نشینی در آنها تشریح شده است. یافته پژوهش بیانگر این نکته است که برخی بناها و نهادهای مذهبی و برخی تأسیسات سیاسی و اداری در این دوره جایگاه بست بوده که نقش امنیتی حفظ جان ستمدیدگان را در برابر مظالم دستگاه حکومتی ایفا میکردند؛ اما این پدیده گسترش چندانی همانند دوره قاجاریه نداشته است.
Resorting (Take refuge) in some religious places in terms of people is one of the ways to protect individual security which those who resorted to it. The sources of Safavid era have no clear information about resorting and how it is customary, but based on the same news and the reports that European writers have presented, although not to the extent of the Qajarid era, places are known as sanctuary and those who have resorting them. In this paper, using descriptive - analytical method, the phenomenon of resorting in the Safavid period has been studied and the sites and facilities that have been sanctuary are described. The findings of this research indicate that some of the buildings and religious institutions and some political and administrative facilities are located in this period which have played security role in the protection of the oppressed people against the injustices of the government.
Machine summary:
از اين رو، بست نشيني مقرراتي عرفي پيدا کرد کـه گـاه الزامـي را براي مردم و کارگزاران دولت ايجاد ميکرد، براي مثال در دوره صفويه (که پيش و پس از آن هم معمول بوده )؛ فرد بست نشين با پناهنده شدن در يک مکان که به بست شهرت داشـت و گـاه بـا گرفتن زنجيري که در حريم بست آويخته شده بود، بست نشيني خود را عملا اعلام ميکرد؛ وقتي کسي با هر جرمي وارد حريم بست ميشد، نيازمنديها و آذوقه او از همان مکـان بسـت تـأمين ميشد (تاورنيه ، ١٣٦٩: ٧٤؛ کاتف ، ١٣٥٦: ٤٩-٥٠).
به نقل جملي کارري سياح ايتاليايي، در کـاخ عـاليقـاپو در ميـدان اصفهان جايگاه هايي بنا شده بود که محل تحصن گناه کاران و جانيـان بـود و حتـي درمانـدگان و ستمديدگاني که از طرف حکام مورد ستم و تعدي قرار ميگرفتند نيز جهـت دادخـواهي بـه ايـن محل ميآمدند و شاه در اين محل شخصا به شکايات پناهندگان ميرسيد و حکمرانـاني را کـه از قدرت و مقام خود سوءاستفاده ميکردند، مجازات ميکرد (کارري، ١٣٨٣: ٩٤).
دلاواله با اشاره به اين نکته که هرقدر جرم مجرمي شديد بود اگر به خانه شـاه (عـاليقـاپو) پناه ميبرد در امان بود، در زمان حضور خود در ايران شاهد پناهنده شدن يکي از افراد سرشـناس در اين مکان بوده که شاه به ملاحظات مهمي قصد کشتن او را داشـته و بـا ايـن بسـت نشـيني جانش درامان مانده بود، اما افزوده که البته اگر او از آن جا بيرون رود بيدرنگ او را بـه قتـل مـي- رسانند (دلاواله ، ١٣٧٠: ٦٣).