Abstract:
یکی از ساحتهای حیات اجتماعی انسان مدرن ساحتی است که در ارتباط با دولت معنا مییابد و شهروندی، اساسا به چنین قلمرویی ارجاع داده میشود. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش تحلیل مضمون، در صدد است به بررسی کیفیت نگرش به دولت و سازمانهای دولتی در میان شهروندان و نقش آن در گرایش به شهروندی اجتماعی فعال بپردازد. انتخاب مشارکتکنندگان در این تحقیق با روش نمونهگیری هدفمند و تعداد مصاحبهها شامل 26 مصاحبه فردی و 5 مصاحبه گروهی در استان یزد میباشد. پس از کدگذاری و استخراج مضامین، این نتیجه حاصل شد که "تصور داشتن منافع متضاد با دولت"، "شفافیت ناقص و کژکارکرد"، "نمادسازی و تعمیم تصورات قالبی" و "نارضایتی و عیب جویی محفلی" مولفههایی هستند که مضمون اصلی "بیگانگی از دولت" را ایجاد میکنند. این بیگانگی در ارتباط تنگاتنگی با "اعتماد شکننده به سازمانهای اجرایی"، "احساس عدم امنیت اقتصادی" و "بیقدرتی اجتماعی آموخته شده" قرار داشته و در این فضای نگرشی، انواع راهبردهای کنش از جمله "تماشاگری منفعلانه"، "تقابل فعالانه" و "مشارکت جویی غیررسمی" رخ مینماید. نظر به اینکه در این تحقیق، دو عامل "اعتماد نهادی" و "احساس امنیت اقتصادی" به عنوان تعیینکنندههای اصلی گرایش به شهروندی اجتماعی فعال مورد شناسایی قرار گرفتهاند، پیشنهادهای سیاستی جهت تقویت گرایش به شهروندی اجتماعی فعال مبتنی بر توجه به این دو عامل کلیدی ارائه گردیده است.
Machine summary:
به خصوص در اثر مباحثات و مناقشات ايجادشده در دهه هاي اخير بر سر «حقوق اجتماعي » شهروندي که دولت رفاه نماينده و فراهم کنندة آن است ، مفهوم شهروندي با تغيير موضع از سوي حقوق به تکاليف ، هم در سطح نظر و ايدئولوژي و هم در سطح عمل و سياست گذاري و با پذيرفتن صفت هايي از قبيل فعال ، خوب ، حساس ، مسئول ، آگاه و مشارکتجو به آرماني زنده و ملموس در دوران معاصر همراه شده است (رايلي ، ١٣٨٨؛ نيز رک :١٩٩٤ ,Hamilton &Turner ؛ ٢٠١٠ ,Dwyer؛ ٢٠٠٩ ,Powel).
شکل گيري و گسترش شهروندي ناقص ، از بالابه پايين و منفعل (توسلي و نجاتي حسيني ، ١٣٨٣)، مشارکت اجتماعي اندک شهروندان به خصوص در عرصه هاي رسمي و عمومي (موسوي ، ١٣٩١؛ يزدانپناه ، ١٣٨٦)، مشارکت سياسي حداقلي (به معناي صرفا رأي دادن ) و اکتفا به آن (جلائي پور،١٣٩٢)، بالا بودن سطح بي تفاوتي اجتماعي ، فردگرايي خودمدارانه و عدم التزام مدني (محسني تبريزي و صداقتي فرد،١٣٩٠؛ غفاري و جبيب پور گتابي ،١٣٩٣)، ناچيز بودن وقتي که ايرانيان صرف فعاليت هاي داوطلبانه و خيريه مي کنند (به طور متوسط دو دقيقه در شبانه روز، براساس گزارش مرکز آمار ايران در بهار٩٤) از جمله شواهدي است که اين ادعا را تأييد مي کنند.