Abstract:
در بسیاری از پژوهشها نشان داده شده که روابط اولیه والد ـ کودک بر کیفیت روابط زناشویی فرزندان تأثیرگذار است؛ اما این مسئله که روابط اولیه با والدین از چه مسیرهایی بر کیفیت رابطه زوجی اثرگذار است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی طرحوارههای هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی، انجام شده است. روش این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد متأهل ساکن شهر یزد در سال 1398-1397 است. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: متأهلبودن، داشتن سواد خواندن و نوشتن، زندگی زیر یک سقف حداقل به مدت دو سال و اینکه والدین فرد تا قبل از 16 سالگیِ او فوت نکرده باشند. از بین افرادی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، تعداد 426 نفر (227 نفر زن و 199 نفر مرد) در پژوهش شرکت کردند. شیوه نمونهگیری به صورت در دسترس و از طریق پرسشنامه کاغذی و فرم اینترنتی بود. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از: مقیاس پیوند والدینی (PBI)، مقیاس صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (MIS) و مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS). دادههای به دست آمده با استفاده از روشهای آمار استنباطی همچون همبستگی و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که تعدادی از طرحوارههای هیجانی در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی داشتند. بنابراین با توجه به نقش طرحوارههای هیجانی در تجربه هیجانی و استفاده از راهبردهای کنترل هیجان، میتوان گفت که این طرحوارهها از طریق تأثیر بر ادراک افراد از هیجان (مثل باور به غیرقابل کنترل بودن و منحصر بودن هیجانات به شخص) و نیز استفاده از راهبردهای مختلف (همچون نگرانی، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و اجتناب از موقعیت) جهت مقابله با هیجان، در رابطه بین پیوند والدینی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی را ایفا میکنند.
A large body of research shown that the initial parent-child relationship affects the quality of children's marital relationships; but the issue of the impact of that how the initial relationship with the parents affects on quality of the marital relationship has received less attention. Theurpose of this study was to investigate the mediator role of emotional schemas between parental bonding and marital intimacy. The research method was correlation and statistical population consisted ofarried people who lived in Yazd in 2019. Inclusion criteria was being married, being literate, living at least two years in a house with their partner, and that their parents hadn’t died before they turned 16. 426 individuals (227 female and 199 male) participated in the study. The me-thod of sampling was available via inter-net and paper questionnaires. Participants completed measures of Parental Bonding Inventory (PBI), Marital Intimacy Scale (MIS), and Leahy Emotional Schemas Scale. The collected data were analyzed using inferential statistics such as correlation and path analysis. The results showed that a number of emotional schemas mediated the relationship bet-ween parental bonding and marital intim-acy. Thus, given the role of emotional schemas for emotional experience and the use of emotion coping strategies, it can be said that these schemas play a mediating role in the relationship between parental bonding and marital intimacy by influen-cing individuals' perceptions of emotion (such as believing in uncontrollable and uniqueness of emotions to people) as well as using different strategies (such as worry, blaming others, rumination, and avoiding the situation) to cope with emo-tions.
Machine summary:
بنابراين با توجه به نقش طرحوارههاي هيجاني در تجربه هيجاني و استفاده از راهبردهاي کنترل هيجان، مي توان گفت که اين طرحوارهها از طريق تأثير بر ادراک افراد از هيجان (مثل باور به غيرقابل کنترل بودن و منحصر بودن هيجانات به شخص ) و نيز استفاده از راهبردهاي مختلف (هم چون نگراني، سرزنش ديگران، نشخوار فکري و اجتناب از موقعيت ) جهت مقابله با هيجان، در رابطه بين پيوند والديني و صميميت زناشويي نقش ميانجي را ايفا مي کنند.
به طور کلي بسياري از رفتارهاي والدين مي توانند در چنين مدل چهاربعدي قرار گيرند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل ١: ابعاد شيوه هاي فرزندپروري شيفر (اقتباس از ماسن و همکاران ، ترجمه ياسايي ، ١٣٩٥) نتايج مطالعات نشان داده اند که توجه به ادراکات اوليه افراد در خانواده اصلي اهميت زيادي دارد، زيرا چگونگي درک فرد از اين تجارب و ميزان تأثير پذيري از آن ها ممکن است بر ازدواج و روابط آينده او اثر داشته باشد (وايتون ، والدينگر، شولز، آلن ، کروئل و هاسر٩، ٢٠٠٨).
در نتيجه پژوهش حاضر به دنبال بررسي فرضيه مذکور بوده و با اين مسئله روبه رو است که آيا طرحواره هاي هيجاني در رابطه بين پيوند والديني و صميميت زناشويي نقش ميانجي را دارند؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) روش جامعه آماري اين پژوهش شامل تمامي افراد متأهل ساکن شهر يزد در سال ١٣٩٨-١٣٩٧ و روش نمونه گيري به صورت در دسترس بوده است .
Curran, Ogolsky, Hazen & Bosch 32.
Parker, Tupling & Brown Fedders 34.
Whitton, Waldinger, Schulz, Allen, 38.
Marshall, Panuzio, Makin-Byrd, Taft 42.
Perceived Emotional Intelligence and Marital Adjustment: Examining the Mediating Role of Personality and Social Desirability.