Abstract:
اندیشیدن درباره نظام سیاسی و نقد روشهای پیشین و جاری
ابراهیم زنجانی بود. بستان الحق نخستین اثری است که او در آن
از روابط دولت و ملت در چهارچوب یک نظام سیاسی
مطلوب سخن گفت. با آغاز جنبش مشروطهخواهی به تدوین
رسالهای در دفاع از مشروطه پرداخت. پس از پیروزی مشروطه
به نمایندگی مجلس برگزیده شد و در جایگاه یک کنشگر
سیاسی ایدههای نظریاش را با تجربههای عملی آمیخت و در
نتیجه» انديشههایش دربارةٌ روابط مردم و حکومت را بیشتر
صیقل داد. او در سالهای پایانی عمرش این ایدهها را به مرحلة
مناسبات دولت -ملت را در ایران چگونه مینگریست و ماهیت
این روابط را چگونه تعریف میکرد و برای ساماندهی بهتر این
مناسبات چه الگویی را پيشنهاد میکرد. این مقاله با نگاهی
تحلیلی به اندپشههای زنجانی در چهارچوب حاکمیت دوگانه
«روحانی - دیوانی» به این نتیجه میرسد که وی با دفاع از دموکراسی در برابر نظام استبداد ی و دفاع از سکولارسيم و اصلاح دینی در برابر نهاد دینی می کوشيد این حاکميت دوگانه را به چالش بکشد و راه را برای حاکميت مردم هموار سازد.
Machine summary:
بنابراین مسئله این است که از نگاه زنجانی مبنا و ماهیت مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران چگونه بود و مشروطیت چگونه ساختار حاکمیت و مبنای این مناسبات را تغییر داد؟ چرا زنجانی بر اصلاح حاکمیت مذهبی و مناسبات دینی بیش از مناسبات مردم و حکومت پای میفشرد؟ از آنجاکه تاکنون مناسبات دولت ـ ملت از منظر شیخ ابراهیم مورد بحث قرار نگرفته است، این مقاله میکوشد این موضوع را به بحث بگذارد.
به نوشتۀ او دولت ایران در عهد استبداد عبارت بود از شاه و صدراعظم و زنها و خلوتیان و درباریان و ملت هم عبارت بود از رؤسا و روحانیهايي که با هر اسم و شهرتی ملجأ شده بودند و مردم هم طبق باورهاي دینیشان بیچونوچرا از آنها حمایت میکردند؛ درنتیجه عوام و عموم اصلاً از خود و سرنوشت و حقوق خود آگاه نبودند و براي همۀ امور به درگاه علمای بانفوذ پناه میبردند و ایشان هم برای حفظ نفوذ و اقتدارشان و مطیعکردن دولتیان عليه حکومت اقدام میكردند، ولي این ستیزهها در بيشتر مواقع بهصورت مسالمتآمیز بین آنها حلوفصل میشد و تنها در بعضي از موارد واقعاً ظلم کاهش مییافت.
به باور زنجانی اصلاح ساختار سیاسی به مراتب آسانتر از اصلاح ساختار و مناسبات دینی بود، زیرا از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه هم یک اجماعی در برابر آن شکل گرفته و هم با پیروزی مشروطه جنبش اجتماعی بزرگی در برابرش پدید آمد و هم نهادهای دموکراتیک مهمی برای مهار استبداد تأسیس شد که مهمترین آنها تدوین قانون اساسی و تجربۀ مجلس بود.