Abstract:
یکی از الزامات الحاق به کنوانسیونها و اسناد بینالمللی در جمهوری اسلامی ایران، موافقت محتوای آن با اسناد بالادستی نظام اسلامی بهویژه شرع و قانون اساسی میباشد. یکی از اسناد چالشبرانگیز و محل مناقشه در سالیان اخیر، سند 2030 آموزش یونسکو و سند پشتیبان آن، یعنی سند توسعه پایدار 2030 مجمع عمومی ملل متحد است. بر اساس دیدگاه مخالفان پذیرش سند 2030، این سند بر مبنای انگارههای لیبرالیستی و فردگرایی، سیاستهایآموزشی فرهنگی خود را به کشورهای جهان تحمیل مینماید. ازاینرو، هدف مقاله پیشرو بررسی امکان تصویب سند 2030 از جنبه تقنینی و سیاستگذاری در برخورد با حدیث علو و برتری اسلام میباشد. نتایج این پژوهش حاکی از این است که طبق حدیث شریف «الاسلام یعلو ولا یعلى علیه»، هرگونه پذیرش و التزام به اسناد و پروتکلهای بینالمللی باید به نحوی باشد که منجر به سلطه غیرمسلمانان بر ساختار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی نگردد. در این بین، پذیرش سند 2030خسارات جبرانناپذیری بر منابع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور جمهوری اسلامی ایران به همراه دارد و راه را بر تسلط بیگانگان هموار میسازد، بنابراین پذیرش سند 2030 در تنافی مطلق با آموزههای فقهی به ویژه حدیث شریف علو میباشد.
one of the requirements of accession to international conventions and documents in the islamic republic of iran is the content of its content with upstream documents, especially law and constitution. one of the challenging and controversial documents in recent years is the document of unesco education and its supporting document ; that is , sustainable development document of the united nations general assembly . according to the opposition view of the adoption of sustainable development of 2030, the document is based on the ideas the of individualism and individualism to impose their cultural - cultural beliefs on the countries of the world. hence, the purpose of this thesis is to investigate the possibility of adopting the 2030 document from the legislative and policy aspect in dealing with the hadith and superiority of islam. the results of this research indicate that according to the tradition of especially hadith , any acceptance and commitment to documents and international protocols should be in a way that leads to the domination of non - muslims on the social , political and economic structure of the islamic society . meanwhile, the adoption of 2030 has caused irreparable consequences on the cultural, social and economic resources of the islamic republic of iran and pave the way for foreign domination. therefore , the acceptance of the islamic republic of iran is contrary to islamic teachings , especially hadith .
Machine summary:
مقاله حاضر درصدد بررسي اين موضوع است که آيا سند توسعه پايدار(٢٠٣٠) که توسط مجامع بين المللي تصويب شده است ، آيا با ادله اي که حاکميت غير مسلمانان بر مسلمانان را نفي ميکند، تعارض دارد؟ يا ميتوان براي اجراي اين سند در جوامع اسلامي وجه جمعي يافت ؟ آيا از حيث مفاد به ظاهر زيبايي که از آينده بشر ارائه کرده است ، با آموزه هاي استبداد ستيز فقه و حقوق اسلامي تنافي دارد يا ميتوان اين سند را همانند ٢٣٩ ساير کشورها در جوامع اسلامي نيز اجرا نمود؟ به ديگر سخن آنچه نوآوري مقاله پيش رو را نويد ميدهد تحليل و موشکافي مفاد سند ٢٠٣٠ از نقطه نظر تقنيني و قانونگذاري و 1 ١.
(بندهاي سند توسعه پايدار ٢٠٣٠) انديشمندان شيعه که در خصوص اين سند اظهارنظر کرده اند و مضامين آن را از جهات گوناگوني مورد نفي قرار داده اند، گاه به جنبه هاي آموزش آن توجه داشته اند، گاه به جنبه استقلالي و گاه به جنبه هاي ديگر آن ، اما در اين مقاله مقصود نگارنده با توجه به حديث شريف علو ميباشد که در خصوص بيان دستورالعمل نحوه ارتباط ميان کشورهاي و دولت هاي مسلمان و غيرمسلمان سخن گفته است و بيان ميدارد اين ارتباط و تعامل بايد به نحوي باشد که دولت اسلامي در جايگاه بالاتر قرار گيرد تا استقلال و عزت کشور اسلامي حفظ شود.