Abstract:
«هیبت و انس» از مفاهیم زوجی است که جزو احوال عرفانی بهحساب می آیند و در مرتبهای بالاتر از «خوف و رجا» و «قبض و بسط» قرار دارند؛ از آنجاکه این احوال در لحظات حیات عارف، نوسان دارند و او تجربۀ هر دو حال را دارد. عارفان هم در مورد هیبت و هم دربارۀ انس، اقوالی دارند و سالکان را گاهی دارای حال هیبت و گاهی دارای حال انس می دانند؛ اما بر اساس مکتب فکری خود یکی از این دو حال را بر دیگری ترجیح داده، در آثار عرفانی و تعلیمی شان، دیدگاه ویژۀ خود را به مخاطب عرضه می کنند. در این پژوهش ضمن تأکید بر مسائل بنیادینی چون «انس»، «هیبت»؛ به عنوان زمینۀ اصلی بحث با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی، به جنبۀ تعلیمی آن دو، در حدیقة سنایی و مثنوی معنوی، پرداختهشده و آنگاه این نتیجه حاصل گردیده که هرچند آثار عرفانی تجلی حالات درونی سرایندگان آن است، اما گاه جنبۀ تعلیمی، بر بیان حالات درونی پیشی می گیرد و آفرینندۀ اثر، متناسب با احوال خود به سمت یکی از این احوال گرایش پیدا می کند و بر صفات قهری یا لطفی خداوند تأکید بیشتری می کند؛ چنانکه سنایی از عارفان مکتب زهد، بیشتر بر هیبت خداوند تأکید و مخاطبان را از هیبت خداوند بر حذر می دارد؛ ولی مولوی بهعنوان عارف مکتب عاشقانه، بیشتر به انس با خداوند و صفات جمالی او تأکید دارد. بیان تشابه و تفاوت مکتب فکری و گرایش های عرفانی این دو عارف و شرح و تفسیر آنان از دو حال هیبت و انس، از اهداف اصلی این مقاله است.
Accompaniment" and "awe" are from mystical couple concepts. Most mystics consider "Accompaniment" and "awe" as mystical. Because mystic experiences both things and these states are fluctuate in moments of life; therefore, They provide comments on " awe and Accompaniment, but according to their thinking style, they prefer one to another. In their mystical works, they also offer their own views to their audience. In this study, using content analysis method, the problem of"Accompaniment","awe" and its educational aspect were discussed in Hadigheh Sanayi and Mathnavi ma'navi. Accompaniment and awe in"Hadigheh and Mathnavi ma'navi" are also from mystical couple concepts and at the rank Higher than"fear and hope" and"Sadness and mystical joy" and is part of mystical life. So these two mystics introduce some of the Seekers to the owner of the awe and some of the Seekers as the owner of the Accompaniment. Although the mystical works represent the entire state of the speakers of it, but sometimes the educational aspect prevails over the notion of life, and the creator of the work tends to fit into one of these awe or Accompaniment and refers to the attributes of torment or mercy God gives more emphasis. Sanayi, as the mysterious eremite, always fears God and makes readers aware of the awe of God. But moulavi, as the mystic of the romance method, further emphasizes the Accompaniment with the Lord and His beautiful attributes. The expression of the similarity and difference between the Sanayi and Moulavi School of thought and the mystical tendencies of these two mystics, and the expansion of their interpretation of the two awe and Accompaniment, are the main goals of this paper.
Machine summary:
ازجنيددربارةانس پرسيدند،گفت :«حشمت برخاستن وهيبت برجايبداشتن واين ازبهرآن گفت که هرکه عارف ترخائف تروهرکه محب تربـا انس تر؛تولدخـوف ازمعرفـت خيـزدوتولـدانـس ازمحبـت »(مسـتمليبخـاري،١٣٦٥: ١٣٥١/٣)؛پس بااين سخن به وضوح ميتوان به همراهي«انس وهيبت »درمسيرسلوکپي برد؛اين دوحال درباطن سالک متناوب است ؛گاه حالت انس برويغلبـه کـرده ،اورابـه نهايت انبساط ميرساندوگاه حالت هيبت براوغالب شده ،قبض اورادرپيدارد.
بحث ازديدگاه عرفاخداونددرنهادتماميانسان ها،فطرت خداجوييوعشق به خودراقرار داده است وکمال مطلوب انسان نيزدرگروخداگونه شدن ورسيدن به حال «انـس »اسـت ؛ ازاين رويدغدغۀعارفان رسيدن به اين کمال است ؛اين امرزمانيتحقق مييابدکه خداوند انسان رابجويد؛همان گونه که نويادرنقل ازنفريميگويد:«من پروردگارم راطلب کـردم ونيافتم ؛چون اومراطلب کرد؛پس يافتمش »(نويا،١٣٧٣:٣٢٩)پس بعدخواستن اوسـت که انسان ،ترسيبه دل راه نميدهد؛فقط خداونداوراکافياست واين همان است کـه در مکتب عرفان عاشقانه ميبينيم .
زان که عاشق دردم نـقـداست مست لاجرم ازکفـروايمـان بــرتراسـت کفروايمان هـردوخوددربان اوست کوست مغزوکفرودين اوراچوپوست (مولوي،١٣٩٠/١:٣٢٨٠-٣٢٨١) مولويانسان عاشق رابسيارفراترازانسان هايعاديمـيدانـد؛اگـربـرايانسـان هـاي معموليپرداختن به کفروايمان مهم ترين وسيله براينزديکيبـه پيشـگاه اوباشـد،انسـان عاشق ازابزارگذشته وبه خودهدف که همان انس ونزديکياست دست يافته ،نقـد،بـراي اومهيااست ؛ديگرچه نيازبه ابزار؟ امکان انس سناييدرحديقه ازخداوندبسيارسخن مـيگويـدوصـفات بسـياريرابـراياوذکـر ميکند؛بانگاهيبه اين اوصاف «خدايتوصيف شده درحديقه ،گاه هماننـدمعشـوقکان در خرابات است وگاه چون شاهان درتاج وتخت ،درهـرصـورت دسـت نيـافتنيوباهيبـت .
کــودرايــن ره گـردنـيکـردن کــه تـوانـــدقــفـاياوخـــوردن گــردنيبايــدت عــــزازيــلـي تــازنـددســـت لعـنتـش سـيلــي (سنايي،١٣٢٩:١٠١) پس شيطان به مقام انس خويش پشت گرم بود؛امادرنهايت ديـدکـه مقـام انـس امنيتـي نداردوهرلحظه هيبت وقهرخداوند،درکمين مخلوقات است ؛امادرديدمولوي،رحمـت خداوندچنان فراگيراست که حتيشامل ابليس نيزميشودکـه بـه خـاطرگسـتاخيرانـدة درگاه شد؛پس رضابه ارادةخداوندراتوصيه وازگستاخيبرحذرميدارد.