Abstract:
قرآن برای همهی مراحل سلامت حیات بشر برنامه دارد. یکی از مباحثی که در این اثر جاویدان مورد بحث قرار گرفته مسأله تمدنسازی و عمران زمین است. بسیاری از تمدنها، دولت- شهرها و حاکمان بزرگ تاریخ بشر، مستقیم یا غیر مسقیم مورد اشارهی آیات قرآن هستند. بررسی حکومتهای بشری از دیدگاه قرآن به استخراج دیدگاه مورد تأیید قرآن در مقوله تمدن الهی میانجامد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی با تکیه بر بررسی آیات قرآن و منابع اولیه به تبیین و شناخت ویژگیهای کارگزاران حکومتهای الهی مطرح در قرآن، به عنوان مدلی در مسیر ایجاد تمدنسازی دینی میپردازد. خصوصیاتی مانند امانتداری، مهرورزی، اخلاق حسنه، مقابله با فساد، بسط عدالت و ...نمونههایی از شاخصههای کارگزاران الهی مورد اشارهی قرآن است. بر این اساس، شیوهی قرآن در ارائهی ویژگیهای کارگزاران حکومتهای دینی را میتوان به عنوان یکی از روشهای این کتاب آسمانی در معرفی و ارائهی راهکار در مسیر ایجاد تمدن برای بشریت دانست که به صورت مدلی دقیق و هوشمندانه طراحی و ارائه شده است.
Machine summary:
بر این اساس، شیوه قرآن در ارائه ویژگیهای کارگزاران حکومتهای دینی را میتوان به عنوان یکی از روشهای این کتاب آسمانی در معرفی و ارائه راهکار در مسیر ایجاد تمدن برای بشریت دانست؛ که به صورت مدلی دقیق و هوشمندانه طراحی و ارائه شده است.
اما در بررسی ویژگیهای کارگزاران تمدنساز، لازم است علاوه بر قرآن مجید، به کتاب مقدس موجود نیز به عنوان منبع اصلی توجه و از آن بهرهبرداری شود؛ زیرا در برخی حوادث تاریخ پیامبران گاه تصاویر نسبتاً روشنی ارائه میدهد.
مقاله «تمدنسازی انبیای ابراهیمی؛ فتنهها و راهکارها» (سلیمانی و منتظر القائم، 1389) با تأکید بر دو صفت آگاهی و قاطعیت در موسی ع به عنوان سنبل مقابله با فتنههای سیاسی و فرهنگی در قرآن، اقدامات و برنامههای مدون وی را برای اصلاح اجتماعی و دستیابی به جامعهای الهی تبیین نموده است.
قرآن در سوره یوسف، هنگامیکه از حکومت یوسف ع سخن میگوید، آن را به عنوان پاداش ایمان و تقوای وی مطرح میکند؛ تا به این ترتیب، به وابستگی میان حکومت، تمدن و ایمان اشاره داشته باشد.
موسی ع الگویی برای برپایی یک تمدن الهی و مصلح است؛ زیرا در کار اصلاح خود به دو مبنای این اصل(تمسک به قرآن و نماز) عمل نمود (دیباجی، 1387، 96).
اجتناب از استبداد و خودکامگی خداوند در آیه 159 سوره آلعمران، مشورت با مردم و پرهیز از استبداد و خودکامگی در امور حکومتی را از شرایط حاکمان الهی دانسته است؛ بهگونهای که در صورت فقدان آن، نهتنها حاکم مشروعیت دینی خود را از دست میدهد، بلکه مشروعیت سیاسی و مقبولیت عمومی وی نیز سلب و حکومتش دچار بحران مشروعیت مطلق میشود.