Abstract:
«معرفت نفس» یکی از راهبردیترین آموزههای اسلامی برای تأمین تعالی انسانها و نیل به مقامِ «عبودیت» و «خداشناسی» است. اما «دینپژوهان» قرائتهای مختلف و بعضاً متضادی از آن ارائه کردهاند. از جمله این قرائتها، قرائتِ «ملاصدرا» است که با توجه به جایگاه والای او در عرصۀ دینپژوهی، میتوان به اهمیت و ضرورت بررسی آن پی بُرد. بر همین اساس، در تحقیق حاضر به تبیین قرائتِ «ملاصدرا» در ضمن مجموعۀ کامل، متناظر و بههمپیوستهای از مؤلفههای مفهومی مرتبط با آموزۀ «معرفت نفس»، شامل «مبانی بحث»، «چیستی، چرایی و چگونگی این آموزه» و «امتدادات علمی و عملی آن» پرداخته و کوشیدهایم تا از این رهگذر، تحلیل نظاممندی از قرائت او ارائه دهیم. بر اساس نتایج این تحقیق، میتوان قرائتِ «ملاصدرا» از آموزۀ «معرفت نفس» (یعنی لزوم تفکر در ذات، صفات و افعالِ نفس، برای رسیدن به خداشناسیِ حصولی و ضرورت شهود هویت بالغیر و عینالربطِ نفس، برای رسیدن به خداشناسی حضوری) را به دلایلی مانند جامعیت، برخورداری از «مبانی متقنِ معرفتشناختی، دینشناختی و روششناختی»، کاربردیبودن و توجه روشمند به گزارههای نقلی (از جمله حدیثِ «من عرف نفسه فقد عرف ربه») بهعنوانِ «قرائت معیار» معرفی کرد. البته در پایان، به چند «ملاحظه» و «تکمله» نیز اشاره شده است.
Self-knowledge is one of the most strategic Islamic doctrine for man’s exaltation and man’s position of “servitude to God” and “knowing God”. Researchers on religion have proposed different and sometimes contrary accounts of self-knowledge. One account comes from Mulla Sadra whose high position in the study of religion calls for due consideration. Accordingly, the authors have tried to explain Sadra’s account within a comprehensive and interconnected set of conceptual constituents such as, “the foundations of the issue”, “what, why, and how of self-knowledge” and “its cognitive and practical implications”, thus they have hope to offer a systematic analysis of his account. According to the findings, Mulla Sadra’s account of “self-knowledge” (i.e. inspection in the essence, attributes and practices of the mind) can be suggested as a standard account to have both a conceptual knowledge of God and intuitive knowledge of Him through the fact that the mind is the very dependence on God and the very relation to Him, rather than something dependent on or related to Him. The advantages of his account are: that it is comprehensive, that it enjoys well-grounded foundations in epistemology, methodology and religious study, that it is practical and that it methodologically considers related traditions such as “He who has known himself has known his Lord Almighty”. The article ends in a few considerations and complementary comments.
Machine summary:
طرح مسئله به استناد آیاتی از قرآن کریم (مائده (5)، 125؛ حشر (59)، 19؛ فصلت (41)، 53؛ ذاریات (51)،20 و 21؛ اعراف (7)، 172) و همچنین روایات عدیدهای از معصومین: (راغب اصفهانی، بیتا، ص11؛ حافظ برسی، 1422ق، ص299؛ علم الهدی، 1998م، ج1، ص274؛ ج2، ص329؛ فتال نیشابورى، 1375، ج1، ص20؛ تمیمی آمدی، 1410ق، ص461 و ص588؛ ابنعطیه اندلسی، 1413ق، ج5، ص291؛ ثعالبی، 1418ق، ج5، ص413؛ منسوب به جعفربنمحمد الصادق7، 1400ق، ص13) «معرفت نفس» یا «خودشناسی» یکی از راهبردیترین آموزههای دینی برای تأمین تعالی انسانها و نیل به مقام «عبودیت» و «خداشناسی» است؛ آموزهای که با توجه به جایگاه ویژهاش در هندسه معارف الهی مورد توجه بسیاری از «دینپژوهان» ـ اعم از مفسران و محدثان ـ نیز واقع شده و قرائتهای مختلف و بعضاً متضادی از آن ارائه شده است.
استشهاد به گزارههای نقلی و تبیین آنها در بحث «نفس» و «معرفت نفس» جدای از آنکه ملاصدرا در برخی از تألیفات خود (مانند تفسیر القرآن الکریم و شرح اصول الکافی) بهطور خاص، به تبیینِ «گزارههای نقلی» پرداخته است، در لابهلای مباحث عقلی و فلسفی خود نیز مکرراً «آیات و روایات» را مورد استشهاد قرار داده و از این طریق، مبنای مختار خود در عرصه «دینپژوهی» را عینیت بخشیده است.
به عقیده ملاصدرا، از آنجاییکه در بابِ «وجود ادراکی»، «معلومیت» از «موجودیت» منفک نبوده و بناء آخرت نیز بر «معرفت و ادراک» است، میتوان به این نتیجه رسید که اگر کسی به حقایق (ازجمله نفسِ خود، معاد و خداوند) معرفت نداشته باشد، بهرهای از «وجود اخروی» نخواهد داشت؛ همان حقیقتی که در آیه مورد بحث، از آن با عنوانِ «نسیان خدا نسبت به انسان» یاد شده است (صدرالدین شیرازی، 1360، ص5؛ 1363، ص624).