Abstract:
عدم تمکین مالیاتی مودیان که منجر به شکاف مالیاتی میشود به عوامل مختلفی چون مشکلات ساختاری نظام مالیاتی، عوامل اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و نیز تصویر موجود از نظام مالیاتی در جامعه بستگی دارد. جهت تعیین استراتژیهای پیشگیرانه برای برخورد با موارد عدم تمکین در راستای مدیریت مالیاتی تمکین محور، تعیین محرکهای عدم تمکین امری ضروری است. در این تحقیق برای شناسایی محرکهای قابل کنترل عدم تمکین مالیاتی پس از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 30 نفر از خبرگان مالیاتی و پس از حصول اشباع نظری، با استفاده از روش تحلیل تم وکدگذاری و تهیه پرسشنامه محقق ساخته شامل 69 سوال و با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری مدل و روابط ارائه وپس از آزمون مدل محرکهای شناسایی شده، دسته بندی گردیدهاند. شناسایی محرکهای عدم تمکین بجای موارد آن، بهعنوان شکاف دانشی قابل بررسی شناخته شده است. نوآوری این تحقیق تمرکز روی شناسایی محرکهای عدم تمکین داخلی است که امکان تاثیرگذاری بر آنها از طریق سیاست گذاری سازمان امور مالیاتی، با هدف پیشگیری از عدم تمکین، وجود دارد. بنابراین سازمان مالیاتی میتواند با استفاده از نتایج این تحقیق تغییرات یا اصلاحاتی در قوانین و مقررات و فرایندهای اجرایی به عمل آورده و در مدیریت تمکین مالیاتی نقش موثرتری ایفا نماید.
Tax non-compliance that leads to the tax gap, depends on various factors such as structural problems of the tax system, economic, social, psychological, cultural factors and the existing image of the tax system in society. In order to determine preventive strategies to deal with cases of noncompliance for tax management, it is necessary to determine the incentives for non-compliance. In this study to identify controllable incentives for tax non-compliance after a semi-structured interview with 30 tax experts and after achieving theoretical saturation by using the method of theme analysis and coding. we prepared a researcher-made questionnaire containing 69 questions and with the structural equations approach, the relations are presented and after testing the model, the identified stimuli are categorized. Identifying the stimuli of noncompliance instead of its cases is known as a knowledge gap.The innovation of this research is focus on identifying the drivers of internal tax risk, that can be influenced through the policy of Iranian Tax Administration, with preventing approach. Therefore, the tax organization can use the results of this study to make changes or amendments to the regulations and executive processes and play a more effective role in managing tax compliance.
Machine summary:
عرب مازار و زاير در تحقيق انجام شده در سال ١٣٨٧به اين نتيجه رسيده اند که در وضعيت کنوني(زمان تحقيق ) استراتژي نظام مالياتي کشور رويکرد درآمد محور بوده ، اما با توجه به سه اقدام اساسي صورت گرفته يعني تشکيل سازمان امور مالياتي، اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده وپياده سازي طرح جامع اطلاعات مالياتي، مي توان گفت که دستگاه اجرايي ماليات ، در شرايط گذر قرار داشته و در آينده نزديک استراتژي تمکين محور سر لوحه کليه اقدامات آن قرار خواهد گرفت و در آن زمان تا اجراي برنامه هاي اصلاحي شاکله نظام مالياتي، يعني سازماندهي، فرهنگسازي، رويه ها و فرايندهاي کاري، آموزش و شيوه عمل نيروي انساني، اهداف عملياتي، اولويت توزيع منابع ، انتظارات مديريتي، جايگاه ذي نفعان و به ويژه مؤديان و نوع نگرش و رفتار با آنان سنتي بوده و بر مبناي شاخص وصولي قرار داشته ، لذا نتايج تحقيقات انجام شده بر مبناي معيار شکاف مالياتي(تفاوت ماليات وصول شده و آنچه که بايد وصول شود)، حاکي از جايگاه پايين و بعضاً بحراني نظام مالياتي کشور در زمينه تمکين بوده است .