Abstract:
مولانا در مثنوی بارها با اشارات عرفانی کوشیده ذهن مخاطبان خویش را به مسائل معرفتی روشنتر سازد و با ذکر تمثیل و داستانپردازی، سطح ادراکی یاران و همراهان مثنوی را بالاتر آورد. با ژرفنگری در تمثیلهای روایی مثنوی میتوان به اشارات پیدا و پنهان عرفانی رسید که انعکاس و بسط معنایی آنها در سطوح روایتی، سرانجام زمینهساز وحدتآفرینی و یگانگی در مثنوی میشود. این نگرش و تأثیر وحدتآفرین به اشارات عرفانی از تیررس بسیاری از پژوهشگران و روایتشناسان دور مانده است. این پژوهش که با روش مطالعه کتابخانهای و توصیفی به رشته تحریر درآمده است و میکوشد نقش اشارات عرفانی مولانا را در پردازش تمثیلهای روایی با تکیه بر روایتهای داستانی دفترهای چهارم، پنجم و ششم مثنوی معنوی، نشان دهد. در این جستار با ژرفنگری و بهرهگیری از تمثیلهای روایی مثنوی، ارتباط روساخت و ژرفساخت تمثیلها و همچنین شیوۀ پردازش مطالب عرفانی در چهار گونه (اشارتی، درونمایهای، مثالی و داستان درونهای) نمایان گردید. سرانجام، نقش اشارات عرفانی در دو سطح تمثیل روایی (روساخت و ژرفساخت) با عنوان «سمبل»، «بیت راهنما» و نیز پیوند معنایی بین سطوح روایتی مورد بررسی قرار گرفت. آشنایی با شیوۀ پردازش مطالب عرفانی و بررسی پیوند معنایی در سطوح روایتی از نتایج پژوهشی مقالۀ حاضر است و میتوان این پژوهش را گامی در جهت شناخت ساختار و محتوای تمثیلهای روایی مثنوی دانست.
In Masnavi, Rumi has repeatedly tried to enlighten the minds of his audience to epistemological issues with mystical allusions, and by mentioning allegory and storytelling, he has raised the perceptual level of the companions and companions of Masnavi. By delving into the narrative allegories of Masnavi, one can find and hide mystical hints that their reflection and semantic expansion at the narrative levels, ultimately paves the way for unity and oneness in Masnavi. This unifying attitude and effect on mystical allusions has escaped the scrutiny of many scholars and narrators. This research has been written by library and descriptive study method and tries to show the role of Rumi's mystical allusions in the processing of narrative allegories based on the narratives of the fourth, fifth and sixth books of the spiritual Masnavi. In this research, by deepening and using the narrative allegories of Masnavi, the relationship between superstructure and depth of allegories as well as the method of processing mystical materials in four types (allusions, themes, examples and internal stories) was revealed. Finally, the role of mystical allusions in two levels of narrative allegory (superstructure and deep construction) entitled "symbol", "guidebook" and also the semantic connection between narrative levels were examined. Familiarity with the method of processing mystical material and examining the semantic link at narrative levels is one of the research results of the present article. This research can be considered as a step towards understanding the structure and content of Masnavi narrative allegories.
Machine summary:
پيشينۀ پژوهش پژوهشگران و مولاناشناسان در حوزة مثنوي معنوي آثار بسياري را (بيشتر در معناي ابيات و عبارات ) پديد آورده اند؛ گرچه در اين ميانه از ديروز تا امروز آثار ارزشمندي پيرامون انديشه ها و پيام هاي مولانا در مثنوي به رشته تحرير در آمده است همچون : «ولدنامه » (سلطان ولد، ١٣٨٩)؛ «لب لباب مثنوي» (کاشفي ، ١٣٩٥)؛ «بحر در کوزه » (زرين کوب ، ١٣٨٦)؛ همچنين در سال هاي گذشته برخي از پژوهشگران و دوستداران مولانا به ريخت شناسي و روايت شناسي ١ مثنوي توجه خاصي نموده اند و کتاب ها و مقالاتي در زمينه پديد آورده اند به عنوان نمونه کتاب هايي از صفوي (١٣٨٨)، بامشکي (١٣٩٣)، توکلي (١٣٩٤)، مهدي زاده (١٣٩٠) و هاشمي اصفهان و علاءالديني (١٣٩٤) و مقالاتي از ذوالفقاري (١٣٨٦)، بازرگان (١٣٩٠) و ...
اگرچه کريم زماني در «شرح جامع مثنوي معنوي » (١٣٩٧) کوشيده با نظر همه مولاناپژوهان گذشته ، زواياي گوناگون ابيات و روايت هاي کوتاه و بلند مثنوي را نشان دهد؛ باز مولاناپژوهان ديگري در زمينۀ تمثيل و داستانهاي تمثيلي به صورت گزينشي و پراکنده به مثنوي معنوي ، نگاه و اشاراتي داشته اند که در اين آثار بيشتر به روايت هاي دفتر اول و دوم مثنوي توجه شده است : (شميسا، ١٣٩١؛ پارسانسب ، ١٣٩٠؛ زماني ، ١٣٩٦؛ فتوحي ، ١٣٩٣؛ نظري ، ١٣٩٣؛ تاجديني ، ١٣٩٤ و ...