Abstract:
مقدمه: بیماران مولتیپل اسکلروزیس معمولا طیف وسیعی از مشکلات روانشناختی را تجربه میکنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیرمنطقی و نگرشهای ناکارآمد در پیشبینی سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مولیتپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران در سال 1396 بود. 120 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1968)، مقیاس نگرشهای ناکارآمدی (وایزمن و بک، 1978) و پرسشنامه سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) بود. سپس، دادهها توسط نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد باورهای غیرمنطقی و نگرشهای ناکارآمد رابطه منفی معناداری با سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دارند. علاوه بر این، باورهای غیرمنطقی و نگرشهای ناکارآمد 24 درصد از تغییرات سرسختی سلامت را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری: به نظر میرسد با طراحی مداخلات آموزشی بر اساس باورهای غیرمنطقی و نگرشهای ناکارآمد میتوان سرسختی سلامت را در زنان مولتیپل اسکلروزیس افزایش داد.
Introduction: Patients with multiple sclerosis usually experience a wide range of psychological problems. This study aimed to investigate the role of irrational beliefs and dysfunctional attitudes in prediction of health hardiness in women with multiple sclerosis. Method: This study was a correlational – descriptive design. The study population consisted of all women with multiple sclerosis who referring to the Iranian Multiple Sclerosis Association in 2017. 120 patients were selected by the available sampling method. Instruments for gathering data were Irrational beliefs questionnaire (Jones, 1986), dysfunctional attitude scale (Weissman & Beck, 1978) and Health Hardiness Inventory (Gebhardt et al., 2001). Then, the data were analyzed using SPSS software and statistical tests such as the Pearson correlation coefficient and Regression Analysis. Results: Results showed that irrational beliefs and dysfunctional attitudes have a negative and significant relationship with health in women with multiple sclerosis. Also, the results of the regression analysis indicated that irrational beliefs and dysfunctional attitudes significantly predicted 24 percent of variances in health hardiness. Conclusion: It seems that designing training interventions based on irrational beliefs and dysfunctional attitudes can increase the probability of health hardiness among women with multiple sclerosis.
Machine summary:
بررسي نقش باورهاي غيرمنطقي و نگرش هاي ناکارآمد در پيش بيني سرسختي سلامت در زنان مبتلا به موليتپل اسکلروزيس محمود شريفيان *١، بيتا نصراللهي 2 چکيده مقدمه : بيماران مولتيپل اسکلروزيس معمولا طيف وسيعي از مشکلات روان شناختي را تجربه ميکنند.
پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش باورهاي غيرمنطقي و نگرش هاي ناکارآمد در پيش بيني سرسختي سلامت در زنان مبتلا به موليتپل اسکلروزيس انجام شد.
با توجه به آنچه گفته شد، رابطه بين باورهاي غيرمنطقي و نگرش - هاي ناکارآمد با سرسختي سلامت در بيماران مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس به صورت منظم و مستقل مورد بررسي قرار نگرفته است .
از اين رو، پژوهش حاضر با هدف پيش بيني سرسختي سلامت زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس بر اساس باورهاي غيرمنطقي و نگرش هاي ناکارآمد تدوين شده است .
ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي پژوهش (به تصویر صفحه رجوع شود) به منظور بررسي نقش باورهاي غيرمنطقي و نگرش هاي ناکارآمد در پيش بيني سرسختي سلامت در زنان مبتلا به موليتپل اسکلروزيس از تحليل رگرسيون گام به گام استفاده شد.
نتايج نشان داد هيچ يک از نمرات متغيرها از منحني نرمال اختلاف زيادي ندارند (٠٠٥ جدول ٢: ارتباط بين باورهاي غيرمنطقي با سرسختي سلامت Table 2: Relationship between irrational beliefs and health stubbornness (به تصویر صفحه رجوع شود) علاوه بر اين ، شاخص دوربين - واتسون ١ جهت بررسي استقلال مقادير خطاي متغيرهاي پژوهش ، ١/٧٣ محاسبه گرديد.
بحث و نتيجه گيري: پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش باورهاي غيرمنطقي و نگرش هاي ناکارآمد در پيش بيني سرسختي سلامت در زنان مبتلا به موليتپل اسکلروزيس انجام شد.