Abstract:
وحدت ملی در گفتمان انقلاب اسلامی به شکلی پررنگ مطرح گردیده و بر مبانی هویت ایرانی-اسلامی استوار و همچنین در ساختار کارکردی حقوقی جمهوری اسلامی گنجانده شده است. بر این اساس با توجه به پویایی سیاسی و فرهنگی جامعه ایرانی تبیین الگوی نظری وحدت ملی در گفتمان انقلاب اسلامی بسیار ضروری به نظر میرسد. چه اینکه به نظر میرسد تبیین مؤلفههای وحدت ملی و الزامات سیاسی مرتبط با آن در سپهر عمومی و سیاسی جامعه نیز با دشواریهای همراه بوده که عمدتاً ناشی از تقلیلگرایی در مقوله وحدت ملی و ارائه تعاریف مضیق از این مفهوم علیرغم تکثر قومی، فرهنگی و مذهبی بوده است. بر همین اساس پرسش اصلی این مقاله آن است که؛ «چارچوب مفهومی وحدت ملی در گفتمان انقلاب اسلامی شامل چه مؤلفههایی است و بر این اساس گفتمانهای سیاسی دولتهای پس از انقلاب چه رویکردی به مقوله وحدت ملی داشتهاند؟» جهت پاسخ به پرسش از جمعآوری دادههای کتابخانهای و اتخاذ روش توصیفی-تبیینی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. فرضیه اصلی پژوهش اینگونه صورتبندی میگردد که؛ «چارچوب مفهومی وحدت ملی در گفتمان انقلاب اسلامی در قالب؛ ریشههای هویتی (شبکه سهگانه هویت ایرانی، هنجارهای ملی و سرمایه اجتماعی)، منابع وحدت (آموزههای دینی، حکمرانی مطلوب دینی، قانون اساسی و حقوق شهروندی) و در تقابل با دگرهای معرفتی (باستان-گرایی و غربگرایی) نهادینه و مبتنی بر سه مؤلفه؛ نفی الگوی یکسانسازی فرهنگی، اصل همگراییِ فرهنگیِ عدالتمحور و مفهوم محوری بازگشت به خویشتن صورتبندی شده است. ارتقاء وحدت ملی در دولتهای محتلف جمهوری اسلامی مبتنی بر گفتمانهای سیاسی خاص هرکدام دنبال شده است.
National unity has been highlighted in the discourse of the Islamic Revolution, as well as the functional and legal structure of the Islamic Republic. However, considering the political and cultural dynamics of the Iranian society, it seems very necessary to explain the theoretical model of national unity in the discourse of the Islamic Revolution. On the other hand, it seems that explaining the components of national unity and related political requirements in general and political sphere of society has been associated with difficulties, mainly due to reductionism in the category of national unity and providing narrow definitions of this concept despite ethnic pluralism. , Has been cultural and religious. Accordingly, the main question of this article is that; What are the theoretical components of national unity in the discourse of the Islamic Revolution, and based on this, what is the approach of the political discourses of the governments to the issue of national unity? To answer the question, library data collection and descriptive-explanatory methods have been used to analyze the data. The main research hypothesis is presented as follows; "The roots of identity national unity in the discourse of the Islamic Revolution are based on the three networks of Iranian identity and patriotic norms, which are institutionalized within the framework of the principles of good Islamic governance and constitutional and civil rights. This theoretical model has three components; "Denial of the pattern of cultural unification is the principle of justice-oriented cultural convergence and the central concept of returning to oneself.
Machine summary:
فرضـيه اصـلي پژوهش اين گونه صورت بندي ميگردد که ؛ «چارچوب مفهومي وحدت ملي در گفتمان انقلاب اسلامي در قالـب - هايي همچون ؛ ريشه هاي هويتي (شبکه سه گانه هويت ايراني، هنجارهاي ملي و سرمايه اجتماعي)، منـابع وحـدت (آموزه هاي ديني، حکمراني مطلوب ديني، قانون اساسي و حقـوق شـهروندي) و در تقابـل بـا دگرهـاي معرفتـي (باستان گرايي و غرب گرايي) نهادينه و مبتني بر سه مؤلفه ؛ نفي الگـوي يکسـان سـازي فرهنگـي، اصـل همگرايـيِ فرهنگيِ عدالت محور و مفهوم محوري بازگشت به خويشتن صورت بندي شده اسـت .
سؤال اصلي اين مقاله عبارت است از اينکه ؛ «الگـوي نظـري وحـدت ملـي در گفتمـان انقلاب اسلامي شامل چه مؤلفه هايي است و بر اين اساس گفتمان هاي سياسي دولـت هـاي پس از انقلاب چه رويکردي به مقوله وحدت ملي داشته اند؟» جهت پاسخ به ايـن پرسـش ، اين سؤالات فرعي نيز ارائه گرديده است که ؛ «ريشه هاي هـويتي در سـاخت وحـدت ملـي کدام اند؟»، «منابع موجود در گفتمان انقلاب اسلامي براي ارتقاي وحدت ملـي کـدام انـد؟»، «غيريت سازي در گفتمان انقلاب اسلامي درباره وحدت چگونـه صـورت گرفتـه اسـت ؟»، «مؤلفه هاي مقوم وحدت در گفتمان انقـلاب اسـلامي کـدام انـد؟» و در نهايـت بـر اسـاس پرسش هاي نظري فوق اين پرسش مطرح شده است که ؛ «محور اساسي در تحقـق وحـدت در گفتمان هاي سياسي دولت هاي پس از انقلاب چه بوده است ؟» پيشينه شناسي و ادبيات نظري الف : پيشينه پژوهش در موضوع مفهوم شناسي وحـدت ملـي انـواعي از پيشـينه هـا وجـود دارد کـه بايسـتي دسته بندي مناسبي از آنان ارائه نمود؛ بنابراين با بررسي حجم گسترده اي از منـابع مرجـع و پژوهش هاي دانشگاهي ميتوان جدول زير را مورد اشاره قرار داد.