Abstract:
در نگاه وهابیت و حنابله، انسان از دو بعد جسد و روح تشکیل شده که با مرگ، گرچه حیات پایان میپذیرد و روح او در عالم قبر به حیات خود ادامه میدهد. وهابیت پس از بیان اجمالی روح مبنی بر اینکه سرّی از اسرار الهی است، سوال کردن از حقیقت و کیفیت آن را جایز ندانستهاند. آنان همچنین با استناد به حدیث انقطاع عمل و آیاتی مانند ﴿وما انت بمسمع من فی القبور﴾ علاوه بر نفی سماع موتی، معتقد به نفی مطلق انتفاع نیز شده و هرگونه ارتباط زندگان با مردگان و بالعکس را انکار کردهاند؛ بر همین اساس از یک سو انجام دادن هرگونه عمل و هدیه کردن آن را به روح میت بدعت شمردهاند و از سوی دیگر توسل و استغاثه به روح میت حتی روح رسول خدا و اولیای الهی را شرک اکبر معرفی کردهاند. این در حالی است که حنابله با پرداختن به مسئله روح و تبیین آن، حقیقتش را یا جسم لطیف یا جسم نورانی یا جوهر مجرد و بدون اجزا معرفی کردهاند. آنان علاوه بر اینکه مرگ را پایان عمل برای میت نمیدانند، به ارتباط دوطرفه میان زندگان و مردگان معتقدند. همچنین با تمسک به روایات صحیح اعتقاد دارند که مردگان صدای زندگان را در عالم قبر میشنوند، و از اعمالی که برایشان میفرستند سود میبرند، از این رو نه تنها اعمالی مانند توسل و استغاثه به ارواح بزرگان و اولیای الهی را جایز؛ بلکه بعضی از آنان آنها را مستحب و از موارد آداب حج و زیارت قبر ایشان بر شمردهاند.
Machine summary:
اما بين کتب اين دو گروه آثاري مانند رسالة في العقل و الروح نوشته ابن تيميه و الروح في الکلام علي ارواح الامـوات و الاحيـاء نوشـته ابـن قـيم و اهوال القبور و احوال اهلها الي النشور نوشته ابن رجب حنبلي و البحـور الزاخـرة فـي علـوم الآخرة نوشته علامه سفاريني حنبلي، به چشم ميخورد و ميان آثار فارسي مقالاتي مانند ۸ خصوصيات روح بعد از مرگ از نگاه سلفيه و نقد و بررسي مباني انسان شناسي وهابيت (حقيقت روح ) نوشته مصطفي عبدالله زاده و تحليلي بر حقيقـت انسـان از رهگـذر آيـات و روايات وجود دارد که در تبيين موضوع اين نوشتار تأثيرگذار خواهد بود.
(سـفاريني، ۱۴۰۲ق ، ج ۲، ص ۴۴؛ ابن عادل ، ۱۴۱۹ق ، ج ۱۲، ص ۳۷۷) اما اينکه در نگاه وهابيت و حنابله کدام يک از ايـن دو بعـد انسـان حقيقـت هسـتي اوست ، بايد گفت : از آنجا که اين روح و نفس آدمي است که امور جسم را تدبير ميکند و هنگام توفي (دريافت کامل )، ملائکه ، روح را قبض ميکند و بدن متلاشي ميشود و از بين ميرود و احکام بعد از مـرگ بـر روح بـار ميشـود، (ابـن عثيمـين ، ۱۴۰۷ق ، ج ۹، ص ۳۵۷) اصالت با روح است ؛ امـا وهابيـت و حنابلـه ماننـد اکثـر مـذاهب اسـلامي معتقدند روح و بدن هر دو بـا هـم حقيقـت انسـان را تشـکيل ميدهنـد؛ (ابـن تيميـه ، ۱۴۰۸ق ، ص ۳۶) بر همين اساس ابن قيم پس از بيان اقـوال در مـورد حقيقـت انسـان ، ميگويد: «آنچه جمهور عقلا در مورد حقيقت انسان پذيرفته اند عبارت است از بـدن و روح باهم » (ابن قيم ، (بيتا)، ص ۱۷۸).