Abstract:
چکیده
هدف پژوهش طراحی چارچوب صلاحیتهای حرفه ای مربیان و تعیین شایستگی های مورد انتظار مربیان فنی و حرفه ای است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی از نوع توصیفی است. روش پژوهش ترکیبی از مطالعه کمی و کیفی است. ابزارهای گردآوری داده ها، مطالعه اسنادی، پرسشنامه الکترونیک و مصاحبه است. پایائی پرسشنامه ها 985/0 و روائی آن با تایید متخصصین و مربیان و کارشناسان آموزش فنی و حرفه ای انجام شد. جامعه آماری متشکل از سه گروه شامل مربیان، کارشناسان و مدیران مراکز تربیت مربی و سازمان فنی و حرفه ای و کارشناسان آموزش فنی و حرفه ای خارجی مرتبط با سازمان آموزش فنی و حرفه ای بودند..برای بررسی و تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوا، و در تحلیل داده های کمی در بخش توصیف داده ها از میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از آزمون t تک نمونه ای و آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. با تحلیل محتوا، 112 گزاره صلاحیتهای مربیان شامل صلاحیتهای ورودی، صلاحیتهای عمومی، و صلاحیتهای تخصصی بدست آمد. این گزاره ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه نظر سنجی شد. نتایج تحلیل داده های کمی نشان داد که کلیه پاسخ دهندگان بطور میانگین با تمامی گزاره ها در سطح زیاد موافق بودند. نتایج آزمون لوین نشان داد که درهیچ یک از متغیرها در هر سه گروه، صلاحیتها معنی دار نمیباشد و فرض مبتنی بر همگنی واریانس متغیرها مورد تایید قرار گرفت و نتایج حاصله با وجود نامساوی بودن جامعه آماری قابل اعتماد است.
This research aimed to design the Vocational Qualifications Framework of trainers as well as determine the expected competencies of technical and vocational trainers. The type of research is applied in terms of purpose and it is a descriptive survey in terms of data collection. The research method is a combination of quantitative and qualitative studies. Data collection tools are documentary study, electronic questionnaire and interview. The reliability of the questionnaires was 0.985 and its validity was confirmed by experienced experts, trainers and experts of Technical and Vocational Education. The statistical population consisted of three groups including educators, experts and managers of instructor training centers and technical and vocational organizations, and foreign technical and vocational education experts related to the Technical and Vocational Education Organization. Content analysis was used to evaluate and analyze qualitative data, mean and standard deviation were used in quantitative data analysis in the data description section, and one-sample t-test and one-way analysis of variance were used in the inferential section. By content analysis, 112 statements of trainers' competencies including entrance competencies, general competencies and specialized qualifications were obtained. These statements were surveyed through questionnaires and interviews. The results of quantitative data analysis showed that all respondents, on average, strongly agreed with all the statements. The results of the Levin test showed that in any of the variables in all three groups, competencies were not significant and the hypothesis based on homogeneity of variance was confirmed and the results are reliable despite the inequality of the statistical population.
Machine summary:
اين امر به نوبه خود منجر به تحول در شيوه آموزش مربيان و صلاحيت هاي آنان شده و موسسات تربيت مربي و تربيت معلم را تحت تاثير قرار داده است بطوري که اغلب کشورها در سطح ملي و بين المللي بدنبال تدوين چارچوب صلاحيت هاي حرفه اي ملي و منطقه اي برآمده اند.
درواقع ، اثربخش بودن آموزش هاي مهارتي و ايفاي نقش موثر آنها در اقتصاد کشور، مستلزم وجود مربيان واجد صلاحيت هاي حرفه اي است ، زيرا بقا و کارآمدي هر نظام آموزشي به دانش ، تخصص ، توانايي و مهارت منابع انساني به ويژه 4 National Qualification Framework (NQF) نيروي انساني آموزشي آن نظام بستگي دارد.
البته اين معضل تنها به کشور ما محدود نميشود و در سطح جهاني نيز مطالعات بسياري نشانگر اين معضل هستند و وجود چنين مشکلاتي را پذيرفته اند (کياني و همکاران ، ١٣٩٢؛ عسکري و کياني،١٣٩٧؛ ٢٠٠٨ ,Mathers, et al؛ Danielson ٢٠٠٠ ,McGreal & ؛ ٢٠١٢,Stufflebeam &Shinkfield ؛ ,Aseltine et al &Arends (2006 با درک اين معضل ، "قانون نظام جامع آموزش و تربيت فني، حرفه اي و مهارتي، " در ماده ٧ دولت را موظف کرده است چارچوب صلاحيت حرفه اي ملي را تهيه نموده و به تصويب هيئت وزيران برساند.
برخي بيشتر بر نقاط ضعف نظام هاي آموزشي تمرکز ميکنند & Musset ;٢٠١٣ ,Sarvi &Maclean, Jagannathan, ;٢٠١٣ ,Gamble) (٢٠١٣ ,Field و برخي ديگر بيشتر بر نقاط ضعف بازارهاي کار و نظام هاي اقتصادي تاکيد دارند (٢٠١٣ ,Levine ;٢٠١٤ ,Mayhew &Keep ;٢٠١٥ ,Cappelli ;٢٠١٥ ,Allais).