Abstract:
شناخت رفتار هزینه در برابر تغییرات فروش و بررسی عوامل موثر بر رفتار نامتقارن هزینهها موجب آگاهی بیشتر از انگیزهها و تصمیمات مدیران میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین بدهیهای تجاری و چسبندگی هزینه شرکتها و همچنین اثر تعدیلی مشکل نمایندگی و تمرکز مشتری بر رابطه مذکور میباشد. جهت آزمون فرضیههای پژوهش از اطلاعات مالی 161 شرکت-های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 7 ساله بین سالهای 1393 الی 1399 استفاده شد. نتایج حاصل از رگرسیون با دادههای ترکیبی نشان میدهد بدهی تجاری به عنوان یک سازوکار کنترلی برون سازمانی عمل میکند و دارای رابطه معکوس و معناداری با چسبندگی هزینه شرکتها میباشد. همچنین، یافتهها نشان داد که مشکل نمایندگی ارتباط معکوس بین بدهی تجاری و چسبندگی هزینه شرکتها را تقویت میکند، لیکن تمرکز مشتری ارتباط مذکور را تضعیف می-کند. نتایج این پژوهش از این حیث که یکی از عوامل بالقوهای را شناسایی میکند که میتواند چسبندگی هزینه را در شرکتها کاهش دهد، به گسترش ادبیات موجود در حوزه چسبندگی هزینه کمک میکند.
Understanding cost behavior in the case of changes in sales and examining the factors which affects asymmetric cost behavior lead to the greater awareness of managers' motivations and decisions. The main purpose of this study is to investigate the relationship between trade credit and corporate cost stickiness as well as the moderating effect of agency problem and customer concentration on the relationship. The sample of this paper includes 161 companies listed on Tehran Stock Exchange in a period of 7 years from 2014 to 2020. Our results show that trade credit as an external governance mechanism has a negative relation with cost stickiness. In addition, the findings show that the agency problem strengthens the relationship between trade credit and corporate cost stickiness, however, customer concentration weakens that relationship. Our study contributes to the cost management literature through identifying one of the potential factors that can reduce cost stickiness in companies.
Machine summary:
بنابراين اين انتظار وجود دارد که در شرکت هاي داراي مشکلات نمايندگي ارتباط معکوس بين بدهي تجاري و چسبندگي هزينه تقويت شود (کاستا و حبيب ، ٢٠٢٠).
دوم اينکه ، در صورتي که مطابق انتظار، نتايج پژوهش نشان دهد شرکت هايي که سطوح بالاتري بدهي تجاري دارند، چسبندگي هزينه کمتري دارند؛ اين مطالعه ميتواند نشاندهنده مناسب بودن چنين رفتاري باشد، زيرا رفتار مديران فرصت طلب را در مواجهه با فرصت هاي مختلف محدود ميکند.
از آنجا که در فرضيه اول به بررسي رابطه بين بدهي تجاري و چسبندگي هزينه شرکت ها پرداخته شده است ، بنابراين ، در مدل رگرسيوني فرضيه اول، ضريب (١ ) درصد افزايش در هزينه هاي اداري و فروش (SG&A) را در برابر ١ درصد افزايش در درآمد فروش (SALE) نشان ميدهد.
تخمين مدل هاي رگرسيوني فرضيه دوم در فرضيه دوم پژوهش به بررسي اثر تعديلي مشکلات نمايندگي بر رابطه بين بدهيهاي تجاري و چسبندگي هزينه شرکت ها پرداخته شده است .
نتيجه گيري در اين مطالعه به بررسي ارتباط ميان بدهيهاي تجاري و چسبندگي هزينه و اثر تعديلي مشکلات نمايندگي و تمرکز مشتري بر رابطه مذکور در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد.
يافته هاي اين مطالعه براي فرضيه اول نشان ميدهد که با افزايش بدهي تجاري شرکت ها، چسبندگي هزينه هاي آنها کاهش پيدا ميکند.
, (2021), Economic policy uncertainty and cost stickiness, Management Accounting Research 52 (3) 100750.
Zheng, (2017), Product market competition and cost stickiness, Review of Quantitative Finance and Accounting 49(2), 283–313.