Abstract:
با روی کار آمدن نسل پنجم رهبران چین متعاقب برگزاری هجدهمین کنگره سراسری حزب کمونیست چین در سال 2012، شاهد اتخاذ راهبردهای نوینی در سمتگیریهای سیاست خارجی چین هستیم. طرح ایده «یک کمربند - یک جاده» از سوی شی جین پینگ، رئیسجمهور چین و نیز تصمیم این کشور برای اعطای تسهیلات و کمکهای مالی برای نوسازی اقتصادی کشورهای عربی، نشان از تغییر در راهبردهای سیاست خارجی چین در دوره جدید نسبت به خاورمیانه دارد. از این منظر، جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه خاورمیانه نقشی راهبردی در سیاست خارجی چین ایفا میکند. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که چرا ایران در کنش سیاست خارجی نسل پنجم رهبری جمعی چین، از جایگاه ویژهایی برخوردار شده است؟ یافته این تحقیق حاکی از آن است که الگوی کنش سیاست خارجی چین در قبال ایران اتخاذ سیاست بیطرفی فعال و میانجیگری بوده و این کشور تلاش دارد تا ضمن پرهیز از رویارویی مستقیم با دیگر قدرتهای درگیر در منطقه به ویژه ایالاتمتحده آمریکا، نسبت به تضمین ثبات جریان صادرات انرژی ایران به چین، بیشینهسازی منافع اقتصادی، برعهده گرفتن تعهدات و مسئولیتهای بینالمللی به عنوان یک قدرت جهانی و نیز افزایش نفوذ سیاسی اقتصادی و امنیتی خود در منطقه از طریق ایران اقدام نماید.
With the coming of the fifth generation of Chinese leaders following the eighteenth congress of the Chinese Communist Party in 2012, we are witnessing the adoption of new strategies for China's foreign policy orientation. The idea of one road one belt by Chinese President Xi Jin Ping, as well as the country's decision to grant facilities and financial assistance for the economic revival of the Arab countries, shows a shift in China's foreign policy strategies in the new era.The Islamic Republic of Iran, as one of the most powerful actors in the Middle East region, plays a strategic role in China's foreign policy. This article seeks to answer the question of which model of foreign policy of the fifth generation of the Chinese leadership toward the Middle East, and in particular the Islamic Republic of Iran? The findings of the study indicate that China's foreign policy action model toward Iran, is mediation policy, and it is trying to avoid confronting other powers in the region, especially the United States, to ensure the stability of the flow of energy exports Iran to China, to maximize its economic interests and increase its political and economic security in the region through Iran
Machine summary:
اين مقاله به دنبال پاسخ به اين سؤال است که چرا ايران در کنش سياست خارجي نسل پنجم رهبري جمعي چين ، از جايگاه ويژه ايي برخوردار شده است ؟ يافته اين تحقيق حاکي از آن است که الگوي کنش سياست خارجي چين در قبال ايران اتخاذ سياست بي طرفي فعال و ميانجي گري بوده و اين کشور تلاش دارد تا ضمن پرهيز از رويارويي مستقيم با ديگر قدرت هاي درگير در منطقه به ويژه ايالات متحده آمريکا، نسبت به تضمين ثبات جريان صادرات انرژي ايران به چين ، بيشينه سازي منافع اقتصادي ، برعهده گرفتن تعهدات و مسئوليت هاي بين المللي به عنوان يک قدرت جهاني و نيز افزايش نفوذ سياسي اقتصادي و امنيتي خود در منطقه از طريق ايران اقدام نمايد.
اين تحقيق به دنبال پاسخ به اين سؤال است که چرا ايران در دوره حکمراني نسل پنجم رهبران چين از چه جايگاهي برخوردار شده است و کنش سياست خارجي اين کشور در قبال ايران طي اين دوره چه روندي را طي کرده است ؟ يافته هاي اين تحقيق حاکي از آن است که چين در دوره کنوني دو ايده اصلي را در کنش سياست خارجي خود دنبال مي کند؛ نخست ، حفظ رشد اقتصادي و برتري اقتصادي خود در جهان از طريق سياست يک کمربند - يک جاده و دوم ، ارتقاي سطح مداخله گري در امور جهاني از طريق پذيرفتن مسئوليت ها و تعهدات بين المللي ؛ در هر دوي اين موضوع ، جمهوري اسلامي ايران نقشي اساسي و محوري ايفا مي کند.