Abstract:
ظهور هستی امکانی از مبدا هستی، مسئلهای است که نوع دیدگاه دربارة آن، تاثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایشهای گوناگون بوده است. پژوهش در این مسئله، هم نحوة رابطة خالق و مخلوق و هم نحوة تمایز آنها را آشکار میسازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسئله است. مسئلة اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدا هستی و لازمة این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حقتعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفا با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجة استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجة استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که برایناساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی بهشمار میآورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بیپایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسائل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار میگردد.
Machine summary:
در این مرحله ابتدا این مسئله مورد بحث قـرار مـیگیـرد کـه آیـا مقصود از شیء، هر چیزی است که شیء بر آن صدق میکند یا خود سیاق ، برخی اشیا را از شـمول کلمـۀ شـیء در این متن خارج میکند و سپس مسئلۀ تحقق خزائن برای هر شیء نزد خدا به اثبات میرسد و سپس مسئلۀ ملازمـت شیء با قدر هنگام آفرینش و ظهور در هستی استنباط میشود و با توجه به احاطۀ حق تعـالی، محـدودیت هـر شـیء نازل نیز آشکار میشود؟ «وَ إِنْ مِنْ شَی ءٍ» ظاهری دارد که با عمومیتی که به سبب وقوع در سیاق نفی و تأکید به «مِن ْ» دارد، این اسـت که هر چیزی که «شیء» بر آن اطلاق میشود، اعم از آنچه دیده میشود و آنچـه دیـده نمـیشـود، مشـمول عـام میگردد؛ مگر چیزی که خود سیاق ، آن را خارج میکند و آن چیزی است که لفظ «نا» و «عند» و «خزائن » دلالـت بر آن میکند.
بـه سـخن دیگـر، نـزول وجود به طریق فیض است ؛ به این معنا که شیء درحالیکه باقی است ، از مرتبه خود خارج نمیشـود، بلکـه بـر حـال خود در اولیت و تمامیت ذات خود بدون کسر و نقصان باقی است و از آن ، رشح و عکسی حاصل اسـت و از رشـح و عکس آن ، رشح و عکسی حاصل است و تا آخر مراتب طولی اینچنین است ، پـس نـزول همـۀ نـزولات ، بـه طریـق فیض است و هیچ مرتبه ای از مراتب در نزول ، خالی از صاحب خود نیست ، بلکه با بقای آن در مرتبۀ تشـخص خـود، شخصی دیگر در مرتبه ای دیگر حاصل است و اشخاص مرتبه ، با وجود اشتراک آنهـا در معنـا، متفـاوت بـه شـدت و ضعف اند (سبزواری، ١٩٨١، ج ١، ص ٦٤؛ لاهیجی، ١٣٨٦، ص ٦١١).