Abstract:
شروع بحران جهانی کرونا با ابعاد گوناگون و نحوه مواجهه دولتها و سازمانها با این پدیده بحرانی غافلگیرکننده، به میدانی برای آزمون کارآمدی سبک مدیریت در این بحران تبدیل شد. عملکرد حوزة علمیه در شرایط ملتهب حاکم بر جامعه که از سوی جریان معارض با حاکمیت اسلام و انقلاب، متهم به شروع و شیوع این بیماری شده بود، مبتنی بر شناخت صحنه جنگ ترکیبی و ادراکی پیچیده در مدیریت بحران است. پژوهش حاضر با روش «پدیدارشناسی توصیفی» به دنبال شناسایی تاثیر مولفههای هوش سازمانی حوزة علمیه در مدیریت بحران کروناست. برای اندازهگیری هوش سازمانی از الگوی «هفتبعدی» آلبرخت، و برای مدیریت بحران الگوی چهارمرحلهای «بحران» مبنا قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که رابطه معناداری بین هوش سازمانی حوزه علمیه و مدیریت بحران کرونا وجود دارد. علاوه بر این، هوش سازمانی مطابق بررسیهای حاصل از روشهای آمیخته، از مولفههایی به ترتیب اولویتی ذیل برخوردار است: سرنوشت مشترک، جرئت و شهامت، بینش راهبردی، اتحاد و توافق، فشار عملکرد، کاربرد دانش، تمایل به تغییر. اضافه بر هفت مولفه رصد شده، «معنویت» نیز فرامولفه مهم هوش سازمانی حوزة علمیه در مدیریت بحران کرونا بوده است.
The start of the global Corona crisis with various dimensions and the way governments and organizations faced this surprising crisis was an opportunity to test the effectiveness of the management style in this crisis. The performance of the seminary school in the fervent conditions of the society, which was accused by those opposed to the rule of Islam and the Revolution of starting and spreading this disease, is based on the knowledge of the complex perceptional war scene in crisis management. Using "descriptive phenomenology", the present research seeks to identify the effect of the organizational intelligence components of the Qom seminary in the management of the Corona crisis. Albrecht's "seven-dimensional" model is used to measure organizational intelligence, and the "crisis" four-stage model is used for crisis management. The results show that there is a meaningful relationship between the organizational intelligence of the Qom seminary and the management of the Corona crisis. In addition, according to mixed methods studies, organizational intelligence has some components in the following order of priority: common destiny, courage and bravery, strategic vision, unity and agreement, performance pressure, application of knowledge, and desire to change. In addition, "spirituality" is an important meta-component of the organizational intelligence of the Qom seminary in the management of the Corona crisis.
Machine summary:
با مطالعه رفتار حوزة علمیه در مديريت بحران کرونا، مسئله اصلي پژوهش، با پاسخ به این سؤال اصلي بررسي ميشود که هوش سازماني حوزة علميه قم در مديريت بحران کرونا داراي چه مؤلفههايي است؟ «هوش سازماني» (organization Intligence) از مؤلفههاي عمومي برخوردار است، هرچند تعداد اين مؤلفهها در نظريات گوناگون هوش سازماني تا حدي متنوع ذکر شده است، اما اجماع صاحبنظران هفت مؤلفه اصلي مطابق نظر آلبرخت (Karel albrecht) را مدنظر قرار دادهاند که فرضيات پژوهش مبتني بر آنهاست: فرضيه اول: بينش راهبردی بر روي الگوي هوش سازماني در مديريت بحران کرونا تأثير دارد.
, 1 : 1 ≠3 جدول 4: جدول آزمون t تکنمونهاي درباره تأثير سرنوشت مشترک بر روي الگوي هوش سازماني آماره t, درجه آزادي, سطح معناداري, تفاوت با ميانگين, فاصله اطمينان 95/0 اختلافها , , , , پايينترين, پايينترين 697/8, 99, 000/0, 437/0, 337/0, 537/0 با توجه به اطلاعات بهدستآمده در جدول (4) و مطابق تحليل اوليه در فرضيه اول، اثبات ميشود «سرنوشت مشترک» بر روي الگوي هوش سازماني در مديريت بحران کرونا تأثير مثبتي دارد.
جدول 6: جدول آزمون t تکنمونهاي درباره تأثير جرئت و شهامت بر روي الگوي هوش سازماني آماره t, درجه آزادي, سطح معناداري, تفاوت با ميانگين, فاصله اطمينان 95/0 اختلافها , , , , پايينترين, پايينترين 076/6, 99, 000/0, 314/0, 212/0, 417/0 «شهامت و روحيه» پس از «سرنوشت مشترک» مهمترين مؤلفه ارزيابيشده؛ مؤلفهاي که در نتايج مصاحبههاي خبرگاني نيز امتياز قابلتوجهي را به خود اختصاص داده است، بهگونهایکه حتي منتقدان رويکرد حوزه و روحانيت در سبک مديريت بحران، قاطعانه، به شجاعت، شهامت و روحيه حوزويان در مواجهه با اين بحران اذعان نمودهاند.