Abstract:
جریان شعر عرفانی، بعد ازظهور کوه موجهای آن (به ویژه مولوی) و نیز پس از حملة مغول رونق و رواج چشمگیری پیدا کرد. یکی از شاعران صاحب نام آن، قاسم انوار است که در روزگار حیات خویش شهرة آفاق بود. کثرت نسخههای خطی موجود از دیوان وی تا حدودی این مهم را تأیید میکند. در این جستار تأثیرپذیری غزلیات شاعر را از غزلیات شمسِ مولوی در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد بینامتنی بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم شعر قاسم انوار که تحت تأثیر سنت ادبی پیش از خود، اغلب از شور و جذبة شاعرانه تهی و به یک تقریر علمی منظوم از مسائل عرفانی با قاموس زبانی خاص صوفیان شبیه است، بیشتر بر مدار تقلید و تکرار می چرخد و از آن لطیفة نهانی شعر؛ یعنی خلاقیت و ابتکار خالی و سخن او و هم عهدان وی برخلاف سخن مابعدی مولوی ماقبلی است.
The flow of mystical poetry flourished after the emergence of prominent poets, especially Rumi, and also after the Mongol invasion. One of the famous poets is Qasim Anwar, who was famous during his lifetime. The multiplicity of manuscripts available from his divan confirms this to some extent. In this article, we examined the effectiveness of the poet's lyric poems from Shams Molavi's lyric poems at three linguistic, rhetorical, and musical levels with descriptive and analytical methods and an intertextual approach. And we concluded that the poetry of Qasim Anwar, under the influence of the literary tradition before him, is often devoid of poetic passion and resembles poetic scientific interpretation of mystical issues with the specific linguistic dictionary of Sufis, revolves more around imitation and repetition and is devoid of creativity and initiative and his words and those of his contemporaries follow tradition.
Machine summary:
a حبيب اله عباسي استاد، گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي، تهران ، ايران چکيده جريان شعر عرفاني، بعد ازظهور کوه موج هاي آن (به ويژه مولوي) و نيز پس از حملۀ مغول رونق و رواج چشمگيري پيدا کرد.
در اين جستار تأثيرپذيري غزليات شاعر را از غزليات شمسِ مولوي در سه سطح زباني، بلاغي و موسيقايي با روش توصيفي - تحليلي و رويکرد بينامتني بررسي کرديم و نتيجه گرفتيم شعر قاسم انوار که تحت تأثير سنت ادبي پيش از خود، اغلب از شور و جذبۀ شاعرانه تهي و به يک تقرير علمي منظوم از مسائل عرفاني با قاموس زباني خاص صوفيان شبيه است ، بيشتر بر مدار تقليد و تکرار مي چرخد و از آن لطيفۀ نهاني شعر؛ يعني خلاقيت و ابتکار خالي و سخن او و هم عهدان وي برخلاف سخن مابعدي مولوي ماقبلي است .
دورة قال يا عصر کاريکاتورهاي شعر عرفاني، سده هاي هشتم و نهم هجري قمري است و شاعران فراروي آن : شاه قاسم انوار (٧٥٧ - ٨٣٧)، شاه نعمت الله ولي (٧٣٠-٨٣١)، محمد شيرين مغربي (متوفي ٨١٠) و ١.
در اين جستار بر آنيم ضمن ارائه تصويري روشن از زمانه و زندگي شاعر و بيان مباني نظري بينامتنيت و همچنين بررسي سه سطح زباني، بلاغي و موسيقايي غزليات شاعر، نشان دهيم که قاسم انوار تا چه ميزان تحت تأثير مولوي بوده است .