Abstract:
جامعه ایرانی همواره در روند سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی خود با فرازو نشیبهای متعددی روبرو بوده است که نقطه عطف این رویش سرمایه اجتماعی در انقلاب اسلامی تجلی می یابد به گونه ای که با افول سرمایه اجتماعی نظام پهلوی از یک طرف و هم افزایی رهبری امام ره ، ارزش های متعالی و حرکت جمعی مردم از طرف دیگر ، نظام جمهوری اسلامی تاسیس شد .باتوجه به قابلیتها ی متنوع انقلاب اسلامی ایران در عرصه سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی ، سوال اصلی مقاله حاضر این است که :وضعیت اعتماد سیاسی ـاجتماعی در ایران در قالب سرمایه اجتماعی با چه امیدها و بیم هایی همراه بوده است؟ فرضیه اصلی نیز ناظر به این گزاره است که اعتمادسیاسی (مرتبط با دولت ها ) مندرج در سرمایه اجتماعی باشروع انقلاب اسلامی در سطوح تاثیر برافزایش مشارکت اجتماعی – سیاسی ،فرهنگ متعالی وانسجام اجتماعی –سیاسی ارتقا جدی داشته است اما در دهه های بعدی با توجه به افزایش سطح خط فقر ،آسیب های اجتماعی ،ادارک عمومی فساد غیر سیستماتیک و شکاف های اجتماعی با موانع فزاینده و خطر پذیر مواجه شده است البته تمسک به ادراکات ذهنی و عینی نظام ارزشی انقلاب اسلامی و ارتقاء کارآمدی دولت ها در تسریع پیشرفت و رفع موانع اعتماد سیاسی مهم تلقی می گردد . روش شناسی مقاله نیز رویکرد مبتنی بررویکرد کیفی و تکنیک تحلیل روش استنباطی بوده است .
The Iranian society has always faced numerous ups and downs in the process of its social capital and political trust, and the turning point of this development of social capital was manifested in the Islamic Revolution in such a way that with the decline of the social capital of the Pahlavi regime on the one hand and the synergy of the leadership of Imam transcendental values and the movement of the people, on the other hand, the Islamic Republic system was established.Considering the various capabilities of the Islamic Revolution of Iranl the main question of this article is: What hopes and fears have been associated with the state of social-political trust in Iran in the form of social capital? The main hypothesis also refers to the proposition that political trust (related to governments) contained in social capital has been seriously improved with the beginning of the Islamic revolution in the levels of influence on the increase of socio-political participation, transcendental culture and socio-political cohesion, but in the following decades due to The increase in the level of the poverty line, social damages, the general perception of unsystematic corruption and social gaps have faced increasing and dangerous obstacles, of course, adhering to the subjective and objective perceptions of the value system of the Islamic Revolution and improving the efficiency of governments in accelerating progress and removing obstacles to trust. It is considered politically important. The methodology of the article is based on qualitative approach and inferential analysis technique.
Machine summary:
همچنين پاسخگويي سازمانهاي دولتي، شفافيت سياسي بيشتر و فرهنگ سياسي بازتر به تقويت اعتماد سياسي کمک مي کند(رک :مرادي و همکاران ،١٣٩٦ )همچنين در بررسي ديگري با الگوي تحليل ثانويه اطلاعات پيمايش هاي ملي انجام گرفته در ايران و داده هاي ساير پژوهش ها ،تاکيد شده است بحران در حوزه اعتماد عمومي در ايران را نمي توان ناديده گرفت چرا که روند اعتماد عمومي مردم رو به کاهش بوده است (اعتمادي فرد ،١٣٩٢) در برخي پژوهشها، سرمايۀ اجتماعي با شاخص هاي عيني سنجيده مي شود؛ از جمله درصد تعداد چکها برگشتي (انعکاسي از بي اعتماد ي فعالان اقتصادي به يکديگر)تلفات جاده اي انعکاسي از رعايت نکردن قوانين و مقررات ) ميزان جرم و جنايت (انعکاسي از قانون شکني)افزايش تعداد چکهاي برگشتي مي تواند نشان دهندة افزايش بي اعتمادي مردم به يکديگر و در نتيجه ، کاهش سطح سرمايۀ اجتماعي در کشور باشد ( رناني و مؤيدفر، ١٣٩٠ : ٤٢)در پژوهشي ديگر نيز افزايش فردگرايي وصعف در عملکرد مديران به عنوان مهم ترين عوامل موثر برافول سرمايه اجتماعي قلمداد مي شود (حميدي زاده ،١٣٩٧ : ١٠٦ ) البته ناگفته نماند روند اعتماد مردم به کليت نظام جمهوري اسلامي ايران در وضعيت بسيار حاد قرار نگرفته است و مي توان با برگشت به شرايط اعتمادساز دهه اول انقلاب به ارتقا ء اعتماد سياسي ملت –دولت کمک کرد .