Abstract:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته برون رفت از وابستگی عاطفی در افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد است. روش تحقیق از نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. جامعه هدف کلیه اعضای انجمن معتادان گمنام است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است، مصاحبه تا جایی ادامه پیدا کرد که دادههای جدیدی در برنداشت و به حد اشباع نظری رسید و در نهایت جامعه هدف به 10 نفر رسید. تحلیل دادهها از طریق مقایسه مداوم و کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، انجام شد. یافتهها نشان میدهد که تجربه معتادان گمنام از وابستگی عاطفی شامل 2 مقوله اصلی «بی کفایتی» و «خودتخریبی» و 11 مقوله اولیه «ضعف درحفاظت از مرزهای فردی و بین فردی»، «وابسته افراطی»، «بیم خسران»، «شکست در گسست»، «سرویس دهی افراطی»، «فقدان قاطعیت کافی»، «تمایزیافتگی پایین»، «نداشتن استقلال فکری و عاطفی»، «آسیبپذیری»، «عزت نفس پایین» و «تسلیم» است. یافتهها نشان داد عملکرد افراد معتادی که دارای وابستگی عاطفی هستند، بدون حضور فرد مقابل دچار مشکل میشود. آنها بدون فردی که به آن وابسته هستند احساس بیکفایتی میکنند و همچنین به دلیل ترس از طرد شدن مانند یک قربانی عمل کرده و به خود آسیب میرسانند.
This study aimed to investigate the lived experience of getting out of emotional dependence in individuals with substance abuse. This was a qualitative study which used thematic analysis. The target population was all members of the Association of Anonymous Addicts in Yazd; a total of 10 people were purposefully selected to participate in the study. A semi-structured interview was conducted until the interviews were saturated. The data analyzed using continuous comparison and open, axial and selective coding. Findings showed that the experience of anonymous addicts members about emotional dependence includes 2 main categories "incompetence" and "self-destruction" and 11 basic categories "Weakness in the protection of individual and interpersonal borders","extreme dependency","fear of loss","failure in rupture","extreme service","lack of sufficient determination","low differentiation","lack of intellectual and emotional independence", "vulnerability", "low self-esteem" and "surrender". Findings showed that addicts who have emotional dependence have problems without the presence of the other person. They feel inadequate without the person they belong to, and they also act like a victim and hurt themselves for fear of rejection.
Machine summary:
ملاکهاي تشخيصي اوليه اين اختلال شامل دشواري زياد در تصميم گيري بدون مشورت ديگران، نياز به ديگران براي عهدهدار شدن مسئوليت موضوعات مهم زندگي ، دشواري زياد در مخالفت با ديگران، ناتواني در شروع کردن پروژهها و انجام دادن کارها به دليل فقدان اعتمادبه نفس و نياز شديد به کسب مهرطلبي و کمک ديگران است (٢٠١٣ ,American Psychiatric Association).
فردي که از وابستگي عاطفي رنج ميبرد، تنها براي ديگران زندگي ميکند و خودش را ناديده ميگيرد، زماني که با دوستانش است ، خودش را فراموش مي کند، زماني که مشغول کاري ميشود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار ميکند تا مورد پسند و قبول ديگران قرار گيرد و يا ذرهاي از او قدرداني کند و در وابستگي، فرد شروع ميکند به گدايي کردن توجه و در عمق وجود خود، احساس رضايت نميکند و نياز به تأييد و تصويب دائمي از سوي ديگران دارد، از مطالبه حق خود خجالت ميکشد و به راحتي اظهار عقيده نميکند، به ديگران محبت ميکند تا رهايش نکنند (رفيعي و جانبخش ،١٣٨٧).
کد ٥ ميگفت : «نشانه هاي وابستگي عاطفي براي من توجه زياد به طرف مقابل و دلتنگي بيش ازحد در هرلحظه و هر جا به او و ترس از بدون او بودن و تنها شدن بود» ب) آسيب پذيري :افراد وابسته زماني که نتوانند خلأ عاطفي خود را با کمک ديگران پر کنند، اقدام به رفتارهاي خود آسيب رسان مي کنند که هرچند منجر به آسيب بدني مي شوند؛ اما در بيشتر مواقع غير کشنده هستند.