Abstract:
هدف:این پژوهش به رابطه دینداری و سبک زندگی اسلامی با کیفیت زندگی دانشجویان میپردازد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به تعداد 7518 نفر (4608 نفر زن و 2910 نفر مرد) در سال تحصیلی 99-98 میباشد. حجم نمونه پژوهش با توجه به جدول کرجسی و مورگان 364 نفر تعیین شد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای با در نظر گرفتن جنسیت دانشجویان، 101 مرد و 263 زن انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای دینداری گلاکواستارک (1965)، سبک زندگی اسلامی کاویانی (1390) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1996) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS استفاده گردید. از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و آمار استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش همزمان برای بررسی فرضیههای پژوهشی استفاده شد.یافتهها: دینداری (مؤلفههای اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی) و سبک زندگی اسلامی (مولفههای اجتماعی، مالی، سلامت، تفکر و علم)عاملی در پیشبینی کیفیت زندگی دانشجویان هستند. نتیجهگیری: دینداری وسبک زندگی اسلامی باعث افزایش توانمندی دانشجویان میشوندو آنهادرصورت مواجهه با دشواریها ازشرایط مطلوبتری به لحاظ کیفیت زندگی برخوردارخواهند بود.
Machine summary:
تمايل انسان مدرن به سبک زندگي ماشيني و افتادن در چرخۀ مدرنيته و تن دادن به لوازم و پيامدهاي صنعتي شدن و پيشرفت مادي ، بيش از آنکه بر سطح سلامت روحي آدميان بيفزايد و از تشويش و آلام او بکاهد، به اضطراب ، افسردگي ها و بسياري از بيماري هاي رواني و روحي دامن زده است و در عصر فناوري نه تنها آرامش از زندگي آدميان گرفته شده ، بلکه احساس نشاط و رضايت از زندگي نيز کاهش يافته است و به روشني مي توان مشاهده کرد که کيفيت زندگي - بنا بر معيارهاي غيرمادي انگارانه - تنزلي قابل تأمل يافته است و اين روند نزولي رو به افزايش است تا به بحراني نگران کننده ، منجر شود؛ ازاين رو در شرايط کنوني نقش دين و دينداري بر کيفيت زندگي توجه بسياري از پژوهشگران را به خود جلب کرده است (فريس ، ٢٠٠٢؛ زاليگ و همکاران ، ٢٠٠٦).
هرچند برخي از روان شناسان و جامعه شناسان نسبت به نقش دين در بهبود کيفيت زندگي ترديد دارند و يا دست کم اين نقش و تأثير را به دليل فراموشي آگاهانه يا ناآگاهانه ، چندان جدي نگرفته و به آن نپرداخته اند؛ اما برخي روان شناسان بر نقش بي بديل باورهاي ديني در سلامت روحي و رواني تأکيد کرده اند تا آنجا که بنيامين راش نقش آن را به اکسيژن براي تنفس تشبيه کرده است (اسحاقي آستاني و همکاران ، ١٣٩٧: ٣٢٣)؛ اما استدلال ها و شواهد محکمي وجود دارد که دين داري و معنويت وعقايدشخصي ،به شکل مثبتي کيفيت زندگي راتحت تأثيرقرارمي دهد(ژنگ وهمکاران ، ٢٠١٤؛ ساوتسکيو همکاران ، ٢٠٠٩، ديزاتر و همکاران ، ٢٠٠٦؛ فيريس ، ٢٠٠٢؛ سيگل و همکاران ، ٢٠٠١؛ صالحي و قاسم تبار،١٣٩٥؛ احمدي ،١٣٩٤؛ نيازي و دلال خراساني ، ١٣٩١).