Abstract:
تمرکز بر تولید، توزیع و مصرف صنایع فرهنگی با ارزشافزوده بالا، به عنوان یکی از محوریترین مسیرهای پیشرفت، عامل توجه به اقتصاد فرهنگ در کشورهای توسعه یافته است. امروزه اقتصاد فرهنگ توسعه یافته بهعنوان قدرت جایگزین در اقتصاد سیاسی کشورها شناخته می شود. توسعۀ اقتصاد فرهنگ نیازمند بهکارگیری راهبردهای کارآمد و متناسب با شرایط و ایجاد هماهنگی در بخشهای مختلف تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات فرهنگی بهصورت مستمر و متعادل است. برای دستیابی به چنین هدفی لازم است که نقاط ضعف و موانع پیش روی بخشهای مختلف اقتصاد فرهنگ شناسایی و راهکارهای برونرفت از آن به سیاستگذاران و اداره کنندگان کشور ارائه گردد؛ بنابراین، در این مطالعه با رویکرد سیاستپژوهی و روش تحقیق کیفی با 30 نفر از متخصصان و فعالان حوزۀ صنایع فرهنگی از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه و مسائل موجود در توسعۀ اقتصاد فرهنگ شناسایی و درنهایت راهکارهای سیاستی ارائه شده است. تجزیهوتحلیل داده های حاصل از مصاحبه با روش تحلیل محتوای کیفی و در نرم افزار مکسکیودا انجام شده است. نتایج شامل دو بخش مسائل و موانع مربوط به سیاستگذاری و اجرا در بخشهای مختلف اقتصاد فرهنگ و راهکارهای سیاستی برای رفع موانع و توسعه آن است. این مسائل در حوزه سیاستگذاری و سه بخش مهم اقتصاد فرهنگ یعنی تولید، توزیع و مصرف طبقهبندی شدهاند که برخی از مهم ترین مقوله های اصلی آن عبارتاند از: عدم همسویی نهادی، عدم وجود رویکرد واقعگرایانه در سیاستگذاری، حضور دولت در تولید فرهنگی، مسائل مرتبط با آموزش و پژوهش، نیروی انسانی، انجمن ها و اصناف، کسب وکارهای فرهنگی، بخش خصوصی، حقوق مالکیت معنوی، بازار و بازاریابی داخلی و خارجی، رفاه، تقاضا و جامعه پذیری فرهنگی. در پایان راهکارهایی سیاستی برای از میان برداشتن این موانع در حوزه های مختلف ازجمله چگونگی نقش آفرینی دولت، سیاستگذاری، مدیریت بخش نیروی انسانی، آموزش، پژوهش، بازار فرهنگی و سایر بخشها ارائه شده است.
Focusing on the production, distribution, and consumption of cultural industries with high added value as one of the most central paths of progress is the reason for attention to the economy of culture in developed countries. Today, the developed economy of culture is recognized as an alternative power in the political economies of countries. The development of the economy of culture requires the use of efficient and appropriate strategies and the creation of coordination in the various sectors of production, distribution, and consumption of cultural goods and services in a continuous and balanced manner. In order to achieve such a goal, it is necessary to identify the weaknesses and obstacles faced by different sectors of the economy and culture and provide solutions to overcome them to the country's policymakers and administrators.Therefore, in this study, with a policy-research approach and a qualitative research method, 30 experts and activists in the field of cultural industries were identified through targeted sampling, interviews, and issues in the development of the cultural economy, and finally, policy solutions were presented. The analysis of the data obtained from the interview was done using the qualitative content analysis method and the MAXQDA software.The results include two parts: problems and obstacles related to policy making and implementation in different sectors of the economy and culture, and policy solutions to remove obstacles and develop them. These issues have been classified in the field of policy making and the three important parts of the cultural economy, i.e., production, distribution, and consumption, some of the most important main categories of which are: lack of institutional alignment; lack of a realistic approach in policy making; presence of government in cultural production; issues related to education and research; manpower; associations and guilds; cultural businesses; the private sector; intellectual property law; market and domestic and foreign recovery; welfare; demand; and cultural socialization. At the end, policy solutions to remove these obstacles in various fields, including how the government should play a role, policy making, human resource management, education, research, the cultural market, and other sectors, have been presented.
Machine summary:
تغييـر اين شـرايط نيازمنـد نوعـي سياسـت گذاري نظم محـور اسـت کـه هماهنگـي و هم سـويي کارکـردي نهادهـاي مرتبـط بـا يکديگـر را هـدف قـرار داده و بخش هـاي مختلف اقتصاد فرهنـگ ، اعم از توليـد، توزيـع و مصـرف را به طـور مسـتمر و متعـادل در سـطوح مختلـف هدفگيـري نمايـد (پرچمـي و درخشـان ، ١٣٩٨: ٣٨)؛ بنابرايـن وجـود اختـلال در بخش هـاي مختلـف اقتصـاد فرهنــگ عامــل توســعه نيافتگي ايــن حــوزه شــده اســت کــه سياســت گذاري و برنامه ريــزي بـراي آن توسـط سياسـت گذاران و دولـت ضـرورت پيـدا ميکنـد.
پرسـش اصلـي ايـن اسـت کـه چـه موانعـي در بخش هـاي مختلـف اقتصـاد فرهنـگ اعـم از توليــد، توزيــع و مصــرف در جهــت رشــد و پيشــرفت آن وجــود دارد؟ بــراي دســتيابي بــه اهـداف مطالعـه ، رويکـرد سياسـت پژوهي٢ بـکار گرفتـه شـد؛ زيـرا هـدف از سياسـت پژوهي شناسـايي ، تشـريح و تبييـن مسـئله و ارائـه راهـکار مي باشـد؛ بنابرايـن ، هـدف از ايـن تحقيـق شناســايي موانــع موجــود در بخش هــاي مختلــف اقتصــاد فرهنــگ از طريــق مصاحبــه بــا متخصصــان ، مطلعــان و فعــالان حــوزه فرهنــگ و هنــر و ارائــه توصيه هــا و راهکارهــاي سياســتي مي باشــد کــه در ارتبــاط بــا سياســت هاي موجــود، ضعف هــا و خلاهــا و مســائل مرتبـط بـا اجـراي آن اسـت .
کنـش اقتصـادي زمستان ١٤٠١ 35 تنهــا تابــع قانون مندي هــاي صرفــا اقتصــادي نيســت ، بلکــه قواعــد اجتماعــي ، فرهنگــي و سياسـي هـم بـر آن تأثيرگذارنـد؛ بنابرايـن بـا رويکـردي جامعه شـناختي اقتصـاد فرهنـگ نظـام منســجمي از نقش هــا، موقعيت هــا، شــبکه ها،کنشــگران و الگوهــاي ارتباطــي اســت کــه هــم در پـي کسـب بيشـترين سـرمايه اقتصـادي از طريـق توليـد، توزيـع و مصـرف کالا و خدمـات فرهنگـي اسـت و هـم مي توانـد بـه افزايـش سـرمايه فرهنگـي کمـک نمايـد.