Abstract:
مربیان و دستاندرکاران هرچه بیشتر دریافتهاند که هرگونه اصلاح و پیشرفتی در کیفیت آموزشی دانشآموزان به طور مستقیم به کیفیت آموزش معلمان بستگی دارد. به همین ترتیب اثربخشی آموزشی تا حدود زیادی به اثربخشی معلمان مربوط است. درواقع بدون تایید و تصدیق معلمان، حتی بهترین و غنیترین مواد آموزشی نیز در قفسههای بایگانی به غبار فراموشی سپرده میشوند. بنابراین جهت اصلاح و پیشرفت اساسی در کیفیت آموزش و پرورش دانشآموزان لازم است فرایند آموزش و چگونگی اثربخشی معلمان را در کلاسهای درس مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم. و در این میان توجه به عوامل انگیزشی معلمان میتواند در اولویتهای این بررسی قرار گیرد. معلم از یک سو باید محتوا و روشهای دانش زمان خود را به نسل جوان منتق سازد و آنان را آمادة کشف اندیشههای نو کند و از سوی دیگر رشد جسمی، شناختی و عاطفی آموزندگان را به گونهای رهبری کند که استقلال فکری، مسئولیت اجتماعی، قدرت ابتکار، آزاداندیشی و دهها صنعت دیگر به صورت عادات پایدار در دانشآموزان به وجود آورند. چنین امری بدون داشتن انگیزههای شغلی -اگر غیرممکن نباشد- به دشواری تحقق مییابد. بدین خاطر شناخت عوامل ایجاد کنندة انگیزههای شغلی یکی از اهداف بسیار مهم و تعیینکنندة افزایش کیفیت آموزش و کارآیی نظام آموزش و پرورش میتواند باشد.
Machine summary:
يحيوي (١٣٦٨) عنوان ميدارد که دانش آموزان علت شکست خود را در امر آموزشي ناشي از معلمان کم تجربه و بيانگيزه اعلام داشتند و ده ها پژوهش ديگر ارتباط بين انگيزة معلمان با عملکرد دانش آموزان را مورد تأييد قرار داده است 74 (رضوي اسکندراني، ١٣٧٣)، حال سوال اين است که عوامل ايجادکنندة انگيزة معلمان چيست ؟ از آنجايي که در کشورمان تاکنون تحقيقي در اين زمينه صورت نگرفته و اين پژوهش در نوع خود بديع ميباشد لذا با توجه به اينکه بررسيهاي مختلف نشان ميدهد که فردي که نسبت به شغل خود انگيزة کافي را ندارد و از آن احساس رضايت نميکند، همواره تا آخرين روزهاي زندگي شغلي خود، هم خود رنج ميبرد و هم ديگران .
سه شرط از شرايط کار که بيشتر از بعد رواني انگيزش متأثر است ، عبارتند از موقعيت براي کمک به افراد ديگر، موقعيت براي انجام کاري سودمند و موقعيت براي انجام کار بطور مستقل در پژوهش حاضر نيز بررسي انگيزه هاي فيزيکي، اجتماعي و رواني و نقش هر يک از آن ها در جهت بالا بردن کيفيت امر آموزشي مورد بررسي قرار ميگيرد.
توفيق و پيشرفت در کار و احساس رضايت از شغل نمونه هايي از اين دسته عواملي ميباشند و براساس اين تئوري تا زماني ميتوان در ايجاد انگيزه براي کارکنان موفق بود که به دو گروه از اين عوامل توجه کامل وجود داشته باشد.