Abstract:
مدیریت درآمد به تولید حداکثر درآمد یا سود از تعداد خاصی از یک نو کالا با در نظر گرفتن رفتار
مشتریان گفته میشود. کاربرد این تکنیک بیشتر در کالاهای فاسد شدنی یا با تاریخ مصرف میباشد. این
تکنیک در فروش بلیت هواپیما یا مدیریت اتاقهای هتلها کاربرد فراوان دارد. به عنوان مثال صندلیهای یک
هواپیما بعد از پرواز بیارزش میباشد و مسولیت مدیر درآمد تلاش برای فروش بلیت قبل از پرواز است.
این تلاش شامل کنترل قیمت برای هر صندلیها یا رزرو کردن تعدادی بلیت برای مسافرانی است که دقیقی
قبل از پرواز درخواست بلیت میکنند.
چالش مربوط به این تکنیک فروش تعداد درست کالا در قیمت مناسب به مشتری مناسب میباشد. این
تکنیک به نوعی تبعیض قیمت نیز میباشد. چهار مسئله اصلی مدیریت درآمد یعنی پیش بینی، رزرو
مضاعف، کنترل موجودی صندلیها و قیمت گذاری است.
مدیریت سود تاثیر منفی بر کیفیت درآمد دارد و ممکن است اعتبار گزارشگری مالی را ضعیف کند.
علاوه بر این، در سال ١٩٩٨، آرتور لویت، رئیس هیئت بورس اوراق بهادار و بورس، مدیریت درآمد را
"گسترده " نامید. با وجود گستردگی آن، پیچیدگی قوانین حسابداری میتواند مدیریت درآمد را برای
سرمایه گذاران فردی برای شناسایی، مشکل سازد.
Machine summary:
آرتور لويت ، رئيس پيشين کميسيون بورس و اوراق بهادار امريکا، مديريت سود را اين گونه تعريف ميکند: "مديريت سود عملي است که موجب ميشود، سود گزارش شده بيشتر منعکس کننده خواسته هاي مديريت باشد تا عملکرد مالي بنيادي شرکت ".
از سوي ديگر، برخي محققان نگاهي آگاهيدهنده به مديريت سود دارند و آن را به عنوان دستکاري اعداد سود توسط مديران تعريف ميکنند که به واسطه آن اطلاعات خصوصي و محرمانه مديريت در مورد عملکرد آتي شرکت به سرمايه گذاران منتقل ميشود.
بنابراين ، از ديد يک سهامدار، کنترل مديران بر تخصيص کل منابع ، توجه سهامداران به اين مورد را جلب ميکند که آيا وجهي که در شرکت نگهداري ميشود، ميتواند در پروژه هايي که ارزش شرکت را به حداکثر ميرسانند سرمايه گذاري شود؟ تلاش هاي مديريت براي کاهش عدم تقارن اطلاعاتي باعث مديريت سود ميشود.
شواهد مخالف نشان ميدهند که ممکن است مديران در فعاليت هاي مديريت سود واقعي به منظور علامت دهي براي بهبود بخشيدن به ارزشيابيهاي سرمايه گذاران از جريانات نقدي آتي، شرکت کنند اما به دليل مسائل نمايندگي، در مورد استفاده ناکارآمد از وجه نقد و به کارگيري وجه نقد براي منافع شخصي ، سرمايه گذاران نگهداشت وجوه نقد را کاهش دهند (جنسن ١٩٨٦، فالکندر و وانگ ٢٠٠٦).
بنابراين ، در اندازه گيري هموار بودن از وجه نقد به عنوان ساختار مرجع استفاده ميشود اين نوع از هموار بودن سود، متفاوت با سودي است که توسط رويه هاي حسابداري مورد انتخاب مديريت ، هموار ميشود.
زيرا اعتقاد بر اين است ، شرکت هايي که صورت هاي مالي حسابرسي شده ارائه کنند داراي محتواي اطلاعاتي و سود با کيفيت بيشتري هستند.