Abstract:
شیخ صدوق از فقهای قرن چهارم و در دوره ای که متصل به غیبت معصوم (ع) است، تقریبا در اکثر ابواب فقهی نظراتی خلاف مشهور فقهای امامیه دارد و این مهم با مشاهده کتاب من لا یحضره الفقیه ایشان، دانسته میشود. نگارندگان در این مقاله به بررسی فقهی آرای شاذ ایشان در باب ارث پرداخته و نشان میدهند که صدوق در پنج مورد از مبحث ارث که به ترتیب عبارتند از: 1- عدم ارث بری ولدِ ولد در صورت وجود ابوین متوفی. 2- مشارکت میان جد و فرزند فرزند در ارث بردن از ترکه متوفی. 3- ارث بری مادر متوفیه با فرض وجود زوج به میزان یک ششم به عنوان فرض و باقی مال به واسطه رد. 4- اگر تنها وارث زوج، زوجه وی باشد، زوجه در زمان حضور امام، یک چهارم از ترکه را به ارث میبرد و در حال غیبت، تمام آنرا. 5- ارث بری عتیق (آزاد شده) از معتِق (آزاد کننده)، فتوایی خلاف نظر مشهور در فقه دارد. رهاورد این پژوهش آن است که نشان دهد، آرای شاذ فقیهان از جمله شیخ صدوق نیز دارای پشتوانه های معتبر و متقن روایی است. لذا به نظر میرسد که آرای ایشان در برابر قول مشهور، توانایی ایستادگی را داشته و در حقوق موضوعه ایران میتواند واجد اثر شوند و چه بسا عاملی برای تغییر مباحث ارث قانون مدنی که عمدتا در بیان احکام از نظر مشهور پیروی جسته، باشد.
Jurisprudential analysis of the unpopular views of Sheikh Sadouq on inheritance Sheikh Sadouq is one of the fourth-century jurists in a period that is related to the absence of the Imam. Almost all jurisprudential fields have opinions contradictory to the famous Imamiyyah jurisprudence. The authors of this paper examined the legal jurisprudence of their subjects on inheritance and showed that Sadouq’s five cases of inheritances are: 1- Inheritance of not having child of child in the presence of a deceased parent. 2- Partnership between grandpa and grandchild in inheriting deceased property. 3- Inheriting the mother of a deceased woman by imagining one-sixth spouse as a share and the rest by return. 4- If the sole heir is his wife, the woman inherits a quarter of the property at the time of Imam's presence and, in absentia, will inherit all. 5- Inheritance freed from liberator. The result of this research is to show that the opinions of the not famous jurisprudents, including Sheikh Saduq, also have valid and reliable narrative support. Therefore, their views appear to be able to stand up to prominent promises and can be effective in Iranian law and may be a factor in changing the inheritance of civil law disputes, which have largely followed prominent pronouncements.
Machine summary:
تحليل فقهي آراي شاذ شيخ صدوق (ره ) در باب ارث احسان علي اکبري باالفقیه * سهند صادقي بهمني ** محمد اميني *** چکيده شيخ صدوق از فقهاي قرن چهارم و در دوره اي که متصل به غيبت معصـوم (ع) اسـت ، تقريبـا در اکثـر ابواب فقهي نظراتي خلاف مشهور فقهاي اماميه دارد و اين مهم با مشاهده کتاب من لا يحضره الفقيه ايشان، دانسته مي شود.
درهرصورت رساله مزبور در بردارنده تمامي آراي شاذ صدوق نيست و ظاهرا نگارنده تنها به کتاب طهارت نظر داشته و برخي آراي شاذ آنرا احصاء نموده است ، هر چند نگارنده در ذيل اين آرا نيز متعرض مباني آن و سنجش آن با مباني رأي مشهور و داوري ميان آنها نشده است .
شروح پاورقي ها خ يش چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم که توسط استاد علي اکبر غفاري نگاشته شده و ظاهرا ايشان اين حواشي را از شروحي هم چون حاشيه مولي مراد تفرشي، حاشيه سلطان العلما حسيني آملي، حاشيه شيخ محمد بن حسن نوه شهيد ثاني، شرح مولي محمد تقي مجلسي و برخي کتب ديگر اخذ نموده را نيز ميتوان در اين راستا به شمار آورد.
در نتيجه بايد فرد يا افراد ديگري مورد نظر باشد که همان ابوين است (فيض کاشاني، ١٤٠٦، ٢٥، ٧٩٠-٧٩١) بنابراين تقييد خبر ابن خزيمه که پيش از اين ذکر آن رفت و در آن تنها شرط ارث بري فرزند فرزند، فقدان فرزند بود، با اخبار سابق الذکر مورد استناد صدوق که علاوه بر شرط مذکور، شرط فقدان ابوين نيز مطرح شدهبود، اقرب است (همان، ٧٩٢).