Abstract:
مهدویت باور اصیل اسلامی است. البته برخی از علمای شهیر اهلسنت بر ولادت امام دوازدهم هم صحه گذاشتهاند. پیشران روشنفکری دینی زمانه با تشکیک در منابع تاریخ اسلام از جمله حدیث، دستاوردهای مدرنیته را تقدیر تاریخی میداند و با ستایش اندیشه پسامدرن و تاسی به اندیشه نومعتزلی و عرفان، میلاد امام دوازدهم را به دلیل کمبود شواهد از نظر تاریخی رد میکند. این پژوهش براساس منابع کتابخانهای، از روشهای استدلالی در بررسی و نقد این ادعا استفاده کرده است. هدف این تحقیق نگاهی نو به موضوع مهدویت با به کار بستن روش تحلیلی بحثهای فلسفه علم تاریخ است. بر این اساس، نادیده گرفتن وقایع تاریخی به بهانه کمبود شواهد، تحریف تاریخ است و این شواهد به درد فرد شکاک نمیخورد. راه فهم گزارههای تاریخی نیز همدلی و بصیرت است و معنای عینیت، گزینشی منطقی در میان این گزارههاست. همچنین شواهد میلاد براساس زاویه دید و مسئله ارزشها، گزینشی منطقی است. ثمره نگاه پستمدرن، شکاکیت مطلق و ویرانی پایههای علوم از جمله تاریخ است، اما به دلیل برخورداری این رویکرد از عناصر پلورالیسم و نسبیگرایی، نمیتوان میلاد امام دوازدهم را با این دید انکار کرد.
Mahdism is a genuine Islamic belief. Of course some famous Sunni scholars have also confirmed the birth of the Twelfth Imam. The religious intellectuals with doubt in the sources of Islamic history including hadith consider the achievements of modernity as historical destiny and by praising postmodern thought and fearing the idea of neo-Mu'tazilites and mysticism reject the birth of the twelfth Imam historically due to lack of evidence. This research based on library sources has used reasoning methods in examining and criticizing this claim. The purpose of this research is a new look at the subject of Mahdism by applying the analytical method of discussions of the philosophy of history. Accordingly ignoring historical events under the pretext of lack of evidence is a distortion of history and this evidence does not benefit the skeptic. The way to understand historical propositions is empathy and insight, and the meaning of objectivity is a logical choice among these propositions. Birth evidence is also a logical choice based on perspective and the issue of values. The result of the postmodern view is absolute skepticism and the destruction of the foundations of science including history but due to this approach having elements of pluralism and relativism the birth of the Twelfth Imam can not be denied with this view.
Machine summary:
بررسی و نقد دیدگاه نسل دوم جریان روشنفکری دینی ایران در انکار میلاد امام دوازدهم؟عج؟ با تکیه بر گزارههای تحلیلی فلسفه علم تاریخ 1 سیدمهدی کریمی شهیدی 2 مجتبی سلطانی احمدی 3 چکیده مهدویت باور اصیل اسلامی است.
پیشران روشنفکری دینی زمانه با تشکیک در منابع تاریخ اسلام از جمله حدیث، دستاوردهای مدرنیته را تقدیر تاریخی میداند و با ستایش اندیشه پسامدرن و تاسی به اندیشه نومعتزلی و عرفان، میلاد امام دوازدهم را به دلیل کمبود شواهد از نظر تاریخی رد میکند.
این پژوهش بر آن است که با رویکرد همزبانی با مبانی منطق پژوهش تاریخ، انکار میلاد امام دوازدهم توسط دکتر عبدالکریم سروش، پیشران جریان روشنفکری دینی زمانه را بررسی و نقد کند.
از نظر فیلسوف تاریخ تأکید بیش از حد بر دوره مدرن به بهانه وجود شواهد و مطالب مستند فراوان، در مقابل نادیده گرفتن برخی از دورههای میانه یا باستان که مطالب نوشتاری درباره آنها بسیار اندک است، نوعی تحریف است و باید نسبت به آن حساس بود(اتکینسون، 1392ش: 26-27).
با توجه به اصالت مهدویت در اسلام و گزارشهای فراوان این تولد در منابع تاریخی و آثار علمای اهلسنت، میلاد امام دوازدهم از نظر فلسفه علم تاریخ رویدادی اثباتپذیر یا منطقی است.
هـ ) عینیت، ارزشها و موضوع مهدویت در فلسفه علم تاریخ این ادعا که پژوهش تاریخی باید از ارزشها و هنجارهای زندگی مورخ(اخلاقی، سیاسی و زیباییشناسی) خالی باشد کاملاً پوچ است.
نتیجهگیری براساس همزبانی با مؤلفههای فلسفه علم تاریخ، گزارشهای تاریخی میلاد امام دوازدهم با وجود مؤلفههای شکاکیت مدرن و لاادریگری پسامدرن قابل بررسی و صحهگذاری است.