Abstract:
آمریکا خود را مدافع حقوق بشر میداند و سیاستهای مداخله گرایانه چند دهه اخیر خود را با عناوینی چون حمایت از حقوق بشر در منطقه خاورمیانه توجیه کرده است. بااینحال به نظر میرسد که این سیاستهای مداخلهجویانه در منطقه خاورمیانه نمیتواند تنها با روایت غربی و استفاده ابزاری از تبلیغات وسیع برای دفاع از عملکردهای مداخله گرایانه صحیح باشضد زیرا حقایقی مربوط به نقض حقوق بشر در خاورمیانه توسط آمریکا وجود دارد که اغلب گفته نمیشود؛ بنابراین نیاز به بررسی و واکاوی دقیق این مقوله موجب شد تا پژوهش حاضر تلاش کند تا وضعیت حقوق بشر در خاورمیانه را در پرتو سیاستهای مداخله گرایانه آمریکا در منطقه خاورمیانه از سال 2001 به بعد را با واکاوی دقیقتر موردبررسی قرار بدهد. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانهای گردآوریشده است. بررسیهای پژوهش درنهایت نشان داد که سیاستهای مداخله گرایانه آمریکا به تقویت نقض حقوق بشر در خاورمیانه منجر شده است. یافتهها حاکی از آن است که اقدامات آمریکا حامل بسیاری از موارد نقض حقوق بشر در سایه گسترش ناامنیهای منطقه خاورمیانه، سرازیر شدن سلاحها، کشته شدن و آوارگی میلیونها نفر و حمایت از جنایات ضد حقوق بشری متحدان منطقهای بوده است.
America considers itself the defender of human rights and has justified its interventionist policies of the last few decades with titles such as the protection of human rights in the Middle East region. However, it seems that these interventionist policies in the Middle East region cannot be justified only by the Western narrative and the use of extensive propaganda to defend the correct interventionist actions because there are truths related to human rights violations in the Middle East by America that are not often said; Therefore, the need for a detailed examination and analysis of this category caused the present research to try to analyze the human rights situation in the Middle East in the light of American interventionist policies in the Middle East region from 2001 onwards with a more detailed analysis. The research is descriptive-analytical and collected with library documents.The research studies finally showed that the US interventionist policies have led to the strengthening of human rights violations in the Middle East. The findings indicate that the actions of the United States have resulted in many cases of human rights violations in the shadow of the spread of insecurity in the Middle East region, the flow of weapons, the deaths and displacement of millions of people, and the support of crimes against human rights by regional allies.
Machine summary:
وضعيت نقض حقوق بشر در دو جنگ جهاني اول و دوم زمينـه بسـيار مناسبي را فراهم کرد تا توجه بسياري از محافل علمي و سياسي را متوجه اين واقعيت تاريخي کند کـه ظلم ها و ستم هاي ناروايي که در طول دوران مختلف تاريخ بر مردم تحميل شده است بايد مسـئوليت را بر دوش جامعه بين المللي قرار دهد تا با تلاش خود در جهت مقابله يا کاهش نقض حقوق بشر اقـدام کنند؛ بااين حال مسئله نقض حقوق بشر تنها متوجه اتباع دولت ها نيسـت ، بلکـه شـامل اقـدامات سـاير دولت ها بر يکديگر نيز مي شود.
مجله مؤسسه اسميتسونين ١ در گزارشي بيان مي دارد که از سال ٢٠٠١، جنگ ها و عمليـات نظـامي کـه توسط ايالات متحده به نام «ضد تروريسم » راه اندازي شده است ، حدود ٤٠ درصد از کشورهاي کره زمين را پوشش مي دهد (٢٠٢٢ ,Xinhua)، اما اين يک واقعيت است کـه توجيـه جنـگ يـا ورود و دخالـت در مناطق مختلف ازجمله خاورميانه بايد با آرمان ها و ايده هايي توجيه شود تا مقبوليت عمل آمريکا را تا حدي پوشش دهد.
در اين زمان ايالات متحده بر چند مؤلفه حقوق بشري در سياست خارجي خود تأکيد داشت : ١) تعيين حقوق بشر به عنوان يکي از ارکان استراتژي امنيت ملـي آمريکـا: تأکيـد بـر آزادي و توسـعه نهادهاي دموکراتيک به عنوان موضوعاتي اساسي در روابط دوجانبه و بـه دنبـال ايجـاد همکـاري و همبستگي ميان همه دموکراسي ها و درعين حال فشار بر دولت هايي که حقوق بشر را براي حرکـت به سوي آينده بهتر نفي مي کنند؛ ٢) حقوق بشر در گستره جهاني به عنوان يک مسئله امنيت ملي که اين مؤلفه بر اين فرض استوار است که حقوق بشر به عنوان روح ليبرال دموکراسـي از شـکل گيري تهديـدات تروريسـتي و سـلاح هاي کشتارجمعي که بيشتر پرورش يافته در کشورهاي داراي حکومت هاي غير دموکراتيک و اقتدارگرايانه 1.