Abstract:
در افغانستان شاعرانی همچون واصف باختری با قرابت و آشنایی بسیار با گنجینة واژگانی و
تاریخی زبان مبدا خویش در انتقال سخن خود از آرایههای ادبی و هنجارگریزیهای زبانی
مختلف همچون آرکائیسم بهره جستهاند که باعث شده شعرشان در بین شاعران معاصر و
گذشته و حال از جایگاه والاتر و خاصی برخوردار باشد. علاقة وافر شاعران کهنسرای
افغانستان به آرکائیسم باعث شده است که این جزء زبانی شعر برجسته شود و مهم جلوه نماید.
به همین دلیل با انتخاب واصف باختری بهعنوان یکی از برجستهترین نمایندگان شعر معاصر
افغانستان» در صدد واکاوی نحوه باستانگرایی در شعر او هستیم. پژوهش حاضر با استفاده از
روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته است و روش گرد آوری اطلاعات آن نیز روش اسنادی
یا کتابخانهای است که از زمره تحقیقات نظری به حساب میآید. نتایج حاکی از آن است که
در شعر افغانستان» باختری اشعارش را همواره با بهره گیری از انواع تشبیهات و استعارات پیچیده
و دشوار» کنایههاء نمادها و تمثیل» تزئین کرده است و در شعرش از هنجا رگریزیهای واژگانی»
نحوی» آوایی» زمانی» معنایی» سبکی» نوشتاری بهره برده است. باختری از برجستهترین
چهرههایی است که توانسته مسائل روز چون: آزادی» دم و کراسی,ء انقلاب و... را در شعر
خویش مطرح کند. استفاده از واژگان کهن» تغییرات فعل و استفاده از تلمیح باستان گرایی شعر
او را افزایش داده است. از طرفی فرایند برجستهسازی زبان» مهمترین عامل شکل گیری زبان
شاعرانة باختری است که این امر به خصوص با شکستن قواعد نحوی» ن وآوریهای واژگانی و
ت رکیبات و پسوندهای برجسته و غیرمتعارف و استفاده از واژگان کهن میسر گردیده است.
Machine summary:
بازتاب مؤلفههای آرکائیسم در شعر معاصر افغانستان با تکیه بر اشعار واصف باختری دکتر فضلالحق فضل* 1 چکیده در افغانستان شاعرانی همچون واصف باختری با قرابت و آشنایی بسیار با گنجینۀ واژگانی و تاریخی زبان مبدأ خویش در انتقال سخن خود از آرایههای ادبی و هنجارگریزیهای زبانی مختلف همچون آرکائیسم بهره جستهاند که باعث شده شعرشان در بین شاعران معاصر و گذشته و حال از جایگاه والاتر و خاصی برخوردار باشد.
در ایران شاعرانی همچون: اخوان و شاملو و شفیعی کدکنی در آثار و اشعار خود و در افغانستان نیز شاعرانی همچون واصف باختری با قرابت و آشنایی بسیار با گنجینۀ واژگانی و تاریخی زبان مبدأ خویش در انتقال سخن خود از آرایههای ادبی و هنجارگریزیهای زبانی مختلف همچون آرکائیسم بهره جستهاند که باعث شده است شعرشان در بین شاعران معاصر و گذشته و حال از جایگاه والاتر و خاصی برخوردار باشد.
گفتاری در باب آرکائیسم «باستانگرایی به کار بردن تعمدی کلمات منسوخ یا شیوۀ نحوی مهجور و غيرمتداول جملات در زبان امروز است که گاهی شاعران برای تشخیص بخشیدن به کلام و تأثیربخشی بیشتر با تداعی زمان گذشته و خلق فضای سنتی و قدیمی در شعر خود به کار میبرند» (میرصادقی، ۱۳۷۳: ۳2-۳1).
2) آرکائیسم در اسم: یکی از شگردهایی که موجب آرکائیک و باستانگونه زبان شعری میشود؛ کاربرد اسمهایی است که در گذشته رایج بوده است و امروزه به کار نمیرود یا بهندرت استفاده میشود و یا بعضی از واژهها و اسمهایی که در گذشته به یک معنی به کار میرفتهاند که امروزه بار معنایی خود را از دست دادهاند و به همان صورت رایج کاربرد ندارند که این فنون در اشعار شاعران معاصر باعث نوعی برجستهسازی و آشناییزدایی در ادبیات میشود.