Abstract:
ادبیات فارسی بویژه شعر در دوره ی معاصر با تحول و دگرگونی
خاصی مواجه شده و با توجه به تحولات اجتماعی و سیاسی، شعر فارسی نیز
پس از مشروطه توانسته با سایر تغییرات همراه شده و خود را با آن
دگرگونیها مطابق سازد. بدیهی است این تحول و دگرگونی ادبی در
همهی مناطقی که فارسی زبانان در آنجا حضور دارند، پدید آمده است. اما
ماوراءالنهر و فرارود از آنجایی که خاستگاه زبان و شعر فارسی بوده به
گونهای متفاوت با شعر روز یا شعر امروز روبرو شده است به نحوی که
نتوانسته انتظار شعر فارسی را برآورده سازد. چرا که تحول و دگرگونی
شعر فارسی در این منطقه اگرچه تقریبا با شعر نو ایران همزمانی دارد ولی
هرگز به پایه و مایه ی آن نمیرسد و شاعران ماوراءالنهر با همهی تلاش و
جدیتی که از خود نشان دادهاند، نتوانستهاند در این راستا موفّق باشند.
شعر نو در ماوراءالنهر تاثیر و قوام شعر نو در ایران را نیافت و مهم ترین
علّت آن گسست فرهنگی سالهای نه چندان کوتاه با ایران بود و تاثیر
گذاری ادبیات و شعر روسی بر شاعران این منطقه باعث شد که نوع نگاه و
پذیرش شاعران فرارود با شاعران نوپرداز ایران متفاوت باشد. در یک
نگاه کلّی شاعران ایران و افغانستان بسیار بسیار از شاعران نوگرای
ماوراءالنهری پیشی گرفتهاند و تاثیرات شعر نو ایران و حتّی شعر جدید
روسی نتوانست شاعران این منطقه را به نوعی شیوه و سبک قوی و
قدرتمند در شعر جدید برساند و به علّتهای گوناگون شعر فارسی جدید
در ماوراءالنهر ضعیف و بدون اسلوب ارائه شده و میشود. اما با این حال
نباید ناگفته گذاشت که شاعران ماوراءالنهر از جهت مردمی کردن شعر
فارسی در دوره ی معاصر موفق بودهاند و توانستهاند مضامین قابل قبولی
را در شعر جدید فارسی وارد نمایند.
Machine summary:
اصولا تغيير در هر امري لازم است با انگيزه و هدف ارزشمندي صورت پذيرد که در خصوص شعر فارسي نيز هر کدام از پيشگامان اين حرکت قصد والا و ارزشمندي داشتند اما تنها يک عيب بزرگ وجود داشت و آن اين بود که براي فارسي زباناني که سال ها پيش به شيوه ي رايج شعرسرايي و شعرشنوايي عادت کرده بودند آسان و سهل نبود که هر دگرگوني و تحول را بپذيرند بخصوص اين که وزن و قافيه و رديف آن چنان گوش و ذهن فارسي زبانان را گرفتار اين عادت کرده بود و آن چنان اين عوامل در آهنگين کردن و دلنشين ساختن شعر فارسي مؤثر بودند که کمتر کسي راضي مي شد دست از آنها بکشد و شعري بشنود که گوش و ذهنش را نوازش نمي دهد .
(٨ )» علل و عوامل پيدايي شعر نو در ماوراءالنهر پرفسور خداي نظر عصازاده مي نويسد :«اصطلاح شعر نو در ادبيات فارسي زبان قرن بيستم يعني شعر که مضمون و محتواي نو را در خود گنجاند ، سال هاي بيستم ميلادي عرض وجود کرده است ، اما آن مرحله هاي گوناگون را وابسته به محيط اجتماعي حوزه هاي فرهنگ ايران و افغانستان وتاجيکستان سپري نموده و اگر در محيط فرهنگ ايران و افغانستان در ده سال اول قرن ٢٠ موجوديت داشته باشد در ادبيات فارسي تاجيکي ديرتر ، يعني سال هاي شصتم عرض وجود نموده است که يقينا در اين بخش تأثير شعر نو ايران و افغانستان براي شعر نو در ادبيات تاجيک بسيار ياريگر و مساعد بوده است .