Abstract:
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ مورد نظر سنجیده شوند و همسو با ویژگیهای ردهشناختی آن زبان نظام یابند، این امر میتواند به غنای نظری پایههای مستحکم دادهبنیادی و واقعگرایی روانشناختی خود بیفزاید. این پژوهش با بررسی نمونههایی از مطالعات نحوی صورت گرفته در خصوص جایگاه هسته در فرافکنهای نقشی جمله و فرایند نحوی مبتداسازی بهعنوان دو نمونه از مطالعات نحوی در چارچوب صورتگرا (دستور زایشی به طور کلی و برنامه کمینهگرا بهطور اخص) نشان میدهد، توجه به ملاحظات ردهشناختی هر زبان (فارسی در اینجا) تا چه حد میتواند در رسیدن به نتیجه منطقی و کاربردی این دست از مطالعات، راهگشا باشد.
Linguistic research carried out in formal theoretical frameworks, such as Generative Approaches, often show high degree of falsifiability due to their precise data observations and mathematical foundations. Combining these qualities with the psychological reality of typological studies will result to more reliable conclusions. In this paper, I tried to show that having an eye on the typological facts of a language (Farsi in this case) might end up into a more precise and realistic conclusion of a formalist linguistic analysis. Two papers are used here as sample of formalist approaches - Generative Linguistics in general and Minimalist program particularly- one on the functional head position of sentence in Persian and the other one on topicalization in Persian.